مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه .

مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه

یادگیری چندرسانه ای

از نظر برخی دیگر، اصطلاح چندرسانه ای به معنای ارائه زنده مطالب است. بدین شکل که گروهی از افراد یک کلاس شاهد تصاویر بر روی یک یا چند صفحه تلویزیون را نیز می توان تجربه ای چندرسانه ای تلقی کرد چرا که تلفیقی از تصویر و صوت می باشد.از دیگر نمونه های چندرسانه ای استفاده از نرم افزار"پاورپوینت" است. حتی در محیط هایی با فناوری پایین نظیر ارائه مطالب از طریق گچ و سخنرانی می توان شاهد مقوله چندرسانه ای بود. درحالت اخیر، فرد با نوشتن یا نقاشی کردن بر روی تخته سیام مطالبی را انتقال می دهد. ساده ترین شکل چندرسانه ای، کتابهای درسی هستند که حاوی متون چاپی و تصاویر می باشند(مایر،1995).

یادگیری چندرسانه ای بر این باور استوار شده است که پیام های آموزشی باید با در نظر گرفتن فرایند عملکرد ذهن انسان طراحی شوند. فرض کنید انسانها دارای دو سیستم پردازش اطلاعات[1] هستند: یکی برای مطالب کلامی و دیگری برای مطالب دیداری. هنگامی که مطالب صرفاً به صورت کلامی ارائه می شوند، نقش بالقوه ظرفیت انسان در پردازش اطلاعات دیداری، نادیده گرفته می شود. حال آنکه در منطق چندرسانه ای، پردازش اطلاعات در دو قالب دیداری[2] و کلامی[3] مورد توجه قرار گرفته است(حسن آبادی،1387 به نقل از مایر،1999).

عبارت چندرسانه ای را بر اساس ابزار ارائه مطلب، از سه طریق می توان مورد بررسی قرار داد: 1-وسایل مورد استفاده در انتقال پیام آموزشی(رسانه انتقال[4])، 2-شیوه های نمایشی مورد استفاده در ارائه پیام آموزشی (شیوه های ارائه)، 3-وجوه حسی مورد استفاده در دریافت پیام آموزشی(وجوه حسی[5]).

دیدگاه رسانه انتقال: در این دیدگاه، به کار بردن بیش از یک وسیله برای ارائه مطالب، انتقال چندرسانه ای خوانده می شود و کانون تمرکز نیز بیشتر معطوف بر سیستم فیزیکی مورد استفاده در انتقال اطلاعات است. ایزارهای مورد استفاده عبارتند از: صفحه رایانه، بلندگوها، پروژکتورها، دستگاه های ویدئویی، تخته سیاه و حنجرۀ انسانها(مایر،1999).

دیدگاه شیوه های ارائه: در این دیدگاه، استفادۀ بیش از یک روش در ارائه مطلب را چندرسانه ای می خوانند. به بیان دیگر، نکته مهم در این نوع نگاه، شیوه ارائه مطالب( استفاده از کلمات و تصاویر) است.

دیدگاه وجوه حسی: طبق این دیدگاه، منظور از چندرسانه ای فعال بودن بیش از یک حس از سیستم های حسی فراگیر است. به جای تمرکز بر رمزهای مورد استفاده در سیستم اطلاعات فراگیران، دیدگاه وجوه حسی بر گیرنده های حسی همچون چشم ها و گوش ها برای درک مطالب ورودی به کار می آیند، تمرکز دارد(حسن آبادی،1387 به نقل از مایر،1999).

نتایج که تاکنون از پژوهشهای انجام گرفته به دست آمده نشان می دهد که کارآیی چندرسانه ای ها با نظریه شناختی یادگیری و سه فرضیۀ زیربنایی آن سازگار است. این سه فرضیه عباتند از: فراگیران دارای کانالهای شنیداری و دیداری[6] جداگانه ای هستند، ظرفیت این کانالها محدود است و یادگیری معنی دار هنگامی روی می دهد که فراگیر به طور فعال به انتخاب، سازماندهی و تلفیق اطلاعات دیداری و شنیداری بپردازد.

اصول مطرح شده یادگیری چندرسانه ای عبارتنداز:1- اصل چندرسانه ای[7]، یادگیر فراگیران از کلمات و تصاویر بیشتر از کلمات صرف است. ارائه همزمان تصاویر و کلمات این فرصت را در اختیار فراگیران قرار می دهد تا به ایجاد الگوهای ذهنی کلامی و تصویری و برقراری ارتباط بین آنها بپردازند، اما در صورت ارائه کلمات صرف، احتمال ایجاد الگوهای ذهنی تصویری و ایجاد ارتباط بین الگوهای ذهنی کلامی و تصویری کم، و تنها امکان ایجاد الگوهای ذهنی کلامی برای فراگیران فراهم خواهد بود.

2-اصل مجاورت فضایی[8]: طبق اصل مجاورت فضایی، لازم نیست که فراگیران برای کاوش تصاویر و کلمات مرتبط، از منابع شناختی خود استفاده کنند. ارائه کلمات و تصاویر در مجاورت یکدیگر، این امکان را در اختیار فراگیران قرار می دهد تا تصاویر و کلمات را در یک زمان در حافظه فعال خود ضبط کنند. بر عکس، زمانی که کلمات و تصاویر دور از یکدیگر بر روی صفحه کتاب یا رایانه ظاهر می شوند، فراگیران باید برای کاوش تصاویر و کلمات مرتبط، از منابع شناختی خود استفاده کنند، در چنین شرایطی، احتمال ضبط تصاویر و کلمات مرتبط در حافظه فعال به صورت همزمان بسیار پایین خواهد بود(مایر،1983).

3-براساس اصل مجاورت زمانی[9]، ارائه همزمان کلمات و تصاویر مرتبط، منجر به یادگیری بهتر فراگیران خواهد شد. ارائه همزمان بخشهای مرتبط انیمیشن و گفتار، این فرصت را در اختیار فراگیر قرار می دهد تا بازنمایی های ذهنی کلمات و تصاویر ارائه شده را به طور همزمان در حافظه فعال خود نگه دارد و در نتیجه ارتباطی ذهنی بین این بازنمایی های کلامی و دیداری برقرار سازد. عدم تطابق زمانی در ارائه گفتارها و انیمیشن های مرتبط باعث می شود تا فراگیر فرصت کمتری برای ذخیره همزمان بازنمایی های دیداری و کلامی در حافظه فعال خود داشته باشد و در نتیجه احتمال ایجاد ارتباطات ذهنی بین بازنمایی های کلامی و دیداری کم خواهد شد. اگر فاصله زمانی بین شنیدن یک جمله و دیدن تصاویر متحرک مربوطه کوتاه باشد، فراگیر قادر است که بین تصاویر و کلمات، ارتباط ذهنی به وجود آورد، اما اگر این فاصله زمانی طولانی باشد، احتمال ایجاد ارتباط ذهنی بین کلمات و تصاویر کم خواهد شد(مایر،1993).

4-اصل تفاوتهای فردی[10]: تأثیر اصول طراحی چندرسانه ای بر فراگیران کم معلومات بیشتر از فراگیرانی است که از معلومات بالا برخوردارند، همچنین این تأثیر بر فراگیران با توانایی فضایی بالا بیشتر از فراگیران با توانایی فضایی پایین است. فراگیرانی که از معلومات بالا برخوردار هستند می توانند با استفاده از دانش پیشین خود عدم ارائه رهنمودهای لازم را در برنامه های چندرسانه ای جبران کنند(با ایجادتصاویر ذهنی مناسب از کلمات)، در حالی که جبران این فقدان از سوی فراگیران کم معلومات، تقریباً امکان ناپذیر خواهد بود و در نتیجه نخواهد توانست خود را در یک فرایند پردازش شناختی کارآمد دخیل کنند. فراگیرانی که از توانایی فضایی بالا برخوردارند می توانند با رؤیت برنامه های چندرسانه ای، بازنمایی های کلامی و دیداری برگرفته از این برنامه ها را در ذهن خود تلفیق کنند. برعکس، فراگیرانی که از توانایی فضایی پایین برخودارند باید ظرفیت شناختی بسیار بالایی را برای نگه داشتن تصاویر ذهنی در حافظه خود، اختصاص دهند که در نتیجه آن ظرفیت کافی برای تلفیق ذهنی بازنمایی های کلامی و دیداری باقی نخواهد ماند(مایر،1983).


[1].Information processing

[2].Aduitory

[3].Verbal

[4].delivery media

[5].sensory modalities

[6].Auditory and verbal channel

[7].Multimedia principle

[8].spatial contiguity principle

[9].temporal contiguity principle

[10].Individual differences principle



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۲:۰۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)