مركز خريد فروش قيمت پودر پياز و سير ادويه مركز خريد فروش قيمت پودر پياز و سير ادويه .

مركز خريد فروش قيمت پودر پياز و سير ادويه

اما و اگرهاي اكران نوروزي سينماها/ رانت در اكران نوروزي سينماها بيداد مي‌كند

به گزارش خبرگزاري تسنيم، برنامه شهر فرنگ شبكه خبر با موضوع اكران نوروزي سينما با حضور كيوان امجديان و سيد ضيا هاشمي برگزار شد.

در اين برنامه كيوان امجديان گفت: سهم خواهي و رانت در اكران نوروزي سينماها بيداد مي‌كند.

امجديان افزود: در فيلم هاي امسال نوروزي، چينش اكران به گونه اي است كه فيلم هاي فرهنگي ما قرباني مي شود.فيلم درخشاني مثل تختي يا حتي متري شيش و نيم و زندانيها كه ممكن است قرباني وضعيت اكران و مافياي سينما شوند بايد توسط رسانه ها و ازجمله صداوسيما حمايت شوند.

وي گفت: جاي ارائه فيلم هاي فرهنگي و هويتي نبايد در اكران نوروزي خالي باشد و چربش نبايد به سود فيلم هاي كمدي باشد.

امجديان افزود: اينكه هر دفتري يك سهم در اكران نوروزي داشته باشد، خوشايند است اما اين سهم دور زده مي شود و در پخش رابطه استثمار گونه اي به وجود مي‌آيد.

وي گفت: سينماي ايران دارد تبديل مي شود به يك پخش بزرگ با اقمارهايي كه به صورت غيرمستقيم وابسته به همان پخش بزرگ هستند. در نتيجه عوامل سينما بايد به تمام خواسته هاي او گردن بگذارند.

به گفته وي ظاهرا ژن خوب در پخش هم به وجود آمده و دختر و پسر و برادرزاده فلان و بهمان پخش كننده ها نيز وارد گود شده اند.

وي ضمن انتقاد از چينش اكران گفت: چرا بايد آقاي سرتيپي كه سخنگوي شوراي عالي اكران است و روي كيك تولدش مينويسند پدرخوانده سينما، اينجا هم فيلمي را كه خودش تهيه كرده بگذارد به عنوان اكران نوروز. يا چرا به فيلم  آقاي محمدي كه پدرش تهيه كننده بزرگواري است كه يك پرديس بزرگ راه انداخته و قدرتمند است و با همان پخش‌هاي موجود فيلمهاي پسرش را پوشش مي‌دهد امكان استفاده از اكران را مي‌دهند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۹:۲۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پوريا پوسرخ در قامت بازيگر تئاتر و جدال‌هاي قديمي

حضور موقتي برخي چهره‌هاي سينمايي در تئاتر داستان درازي دارد؛ اما با نگاهي به گذشته مي‌توان فهميد اصولاً اين واكنش‌ها محدود به چند چهره بوده و در گذر زمان مخالفان نيز براي فروش بيشتر دست به دامان سينمايي‌ها و غيرسينمايي‌ها شده‌اند. براي مثال اولين حضور مهناز افشار در تئاتر با واكنش‌هاي تندي همراه بود, اما با گذشت زمان افشار به گزينه‌اي براي ديگر كارگردانان تجاري تئاتر شد. نمونه جذاب ديگر پژمان جمشيدي بود كه مسير هنريش از تجاري‌سازي به سوي نمايش‌هايي با بعد تجربي پيش رفت.

البته نمونه قابل تأمل ديگر الناز شاكردوست است كه تنها در يك نمايش حضور يافت و با وجود نقدهاي منفي بر بازيش، گيشه موفقي براي نمايش خود به ارمغان آورد. مخالفان مي‌گويند بازيگران غيرتئاتري با كمترين بازدهي در بازي، بالاترين دستمزدها را بابت تضمين گيشه دريافت مي‌كنند. هر چند در مورد بهنوش بختياري و دو تجربه شاخصش با ژاله صامتي و حميد امجد يا تجربه سحر قريشي در همكاري با سيامك صفري نشان داد داشتن دنبال‌كننده بيشتر در ايسنتاگرام رابطه‌اي با تضمين گيشه ندارد.

پوريا پورسرخ كه در كارنامه  كاري خود سابقه همكاري با كارگرداناني چون محمد حسين لطيفي، فرزاد موتمن، سعيد آقاخاني، علي عطشاني، پرويز شهبازي، سروش صحت، جواد افشار، بهرنگ توفيقي و سيروس مقدم را دارد و پيشتر براي بازي در فيلم روز سوم لطيفي سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد از بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر را برده است.

در روزهاي اخير حضور يك چهره اينستاگرامي در يك نمايش پرحاشيه نيز با واكنش‌هاي تندي روبه‌رو شد. اين واينر اينستاگرامي كه اقدام به ساخت ويدئوهاي يك دقيقه‌اي مي‌كند در واكنش به اعتراضات مصاحبه‌اي با يك رسانه اينترنتي داشته كه مي‌تواند اهانت‌آميز تعبير شود. با اين حال هيچ سازوكاري براي ورود چهره‌هاي تازه به تئاتر تعريف نشده و كماكان داشتن دنبال‌كننده در اينستاگرام به عوان يك ابزار تضمين گيشه به كار خود ادامه مي‌دهد.

انتهاي پيام/


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۸:۵۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

نفس تازه‌اي از موسيقي آذربايجان در «تالار وحدت» دميده شد

دامون شش بلوكي پژوهشگر و مدير برگزاري كنسرت «دلنوازان آذربايجان» در گفتگو باخبرنگار مهر ضمن اشاره به برگزاري با كيفيت اين كنسرت كه چهارشنبه‌شب ۲۲ اسفندماه با همكاري انجمن موسيقي ايران در تالار وحدت تهران برگزار شد، توضيح داد: در اين كنسرت كه به سرپرستي، آهنگسازي و خوانندگي فرامرز گرمرودي ميزبان مخاطبان موسيقي بودالشن منصوراف نوازنده كمانچه، علي آقا سعدي اف نوازنده تار، شيرزاد فتحعلي اف نوازنده بالابان، سرنا و توتك، كامران كريم اف نوازنده نقاره آذربايجاني، حسام‌الدين عزيزاف نوازنده بم نقاره، هاشيم غالب اف نوازنده بم تار، فريد بابايف نوازنده بم كمانچه گروه اجرايي را تشكيل مي‌دادند. كه خوشبختانه اين اجرا با تكيه بر قدرت نوازندگان جهاني موسيقي كشور آذربايجان كه اسامي آن‌ها را معرفي كردم مخاطبان شاهد يك اجراي بسيار مستحكم و خوبي بودند.

وي درباره قطعات اجرا شده كنسرت كه طي دو بخش به مخاطبان عرضه شد، بيان كرد:همنوازي گروه اجراي بر اساس قطعات فولكلور، درآمد و رنگ همايون شوشتري، تصنيف «نيمه گئتدين» با شعري از حسين جاويد و آهنگسازي فرامرز گرمرودي، در آمد سه گاه، رنگ و تصنيف «منيم جانوم» با شعر و آهنگ فرامرز گرمرودي، در آمد دشتي، رنگ و تصنيف «چاره نئدير» با شعر و آهنگ فرامرز گرمرودي آثاري بودند كه در بخش اول كنسرت به مخاطبان ارائه شد. در بخش دوم نيز موغام راست شامل درآمد، رنگ و تصانيف با اشعار فضولي، علي آقا واحد، ايلقار فهمي و فرامرز گرمرودي با آهنگسازي فرامرز گرمرودي پيش روي مخاطبان قرار گرفت، اين در حالي بود كه رضا پرويز زاده، محمد امين اكبرپور، پروين بهمني، رضا مهدوي، سيامك جهانگيري از جمله هنرمنداني بودند كه در برنامه حضور داشتند.

شش بلوكي درباره ويژگي‌هاي اين آنسامبل گفت: آنسامبل دلنوازان آذربايجان يا «كونولآنسامبلي» از گروه مطرح موسيقي كشور آذربايجان است كه بسياري از منتقدان و پژوهشگران مطرح موسيقي اين كشور در نقدهاي خود از ايجاد يك نفس تازه در موسيقي آذربايجان براي توصيف اين گروه استفاده مي‌كنند. به هر حال همان گونه كه قبلاً هم اشاره كرده بودم اين گروه معتبر موسيقي جمهوري آذربايجان در سال‌هاي اخير به سرپرستي استاد فرامرز گرمرودي «موغام شور»، «موغام همايون» و «موغام چهارگاه» را براي مخاطبان موسيقي مقامي اجرا كرده بود اين در حالي است كه اضافه كردن آنسامبلي از سازهاي بم از جمل بم تار، بم كمانچه و حتي بم نقاره صدادهي اركستر را بزرگ‌تر نشان مي‌دهد كه در كنسرت اخير تهران نيز اين موضوع مشهود بود و اميدوارم مخاطبان از برنامه راضي بودهباشند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۸:۴۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

كالاندولا؛ مكث در خويشتن

باشگاه خبرنگاران پويا - احسان زيورعالم

نخست «كالاندولا» گونه‌اي گياهي شامل 25 تا 20 گياه سالم و چندساله در خانواده گل‌هاي آفتابگردان با نام كاسنيان است كه اغلب به عنوان گل هميشه بهار شناخته مي‌شوند. اين گياهان بومي جنوب غرب آسيا، اروپاي غربي، جزاير ميكرونزي، و مديترانه هستند. نام انگليسي گياه با عنوان «marigold» اشاره  به مريم مقدس دارد. از اين گياه براي توليد محصولات گياهي و آرايشي به نام كالاندولا استفاده مي‌شود.

پماد كالاندولا در درمان درماتيت‌هاي آلرژيك، پيشگيري و تسكين التهاب پوست بدن شيرخواران بر اثر تماس با ادرار، آزردگي‌هاي پوستي ناشي از خراش‌ها و بريدگي‌هاي سطحي، خشكي و ترك‌هاي پوست، گزيدگي حشرات، و درمان آفتاب‌سوختگي مصرف مي‌شود؛ و همچنين براي درمان جوش‌هاي پوستي استفاده مي‌شود.

بيشتر بخوانيداز پست‌مدرنيسم تا سانتي‌مانتاليسم
دوم كالاندولا چيست؟ دو پاراگراف بالا بهترين تعريفي است كه مي‌شود از اين واژه يافت. يك گل هميشه بهار و دو ضمادي براي ترميم پوست؛ اما مي‌توان در پي معناي سومي نيز بود. معناي سومي كه در دل يك نمايش پديد مي‌آيد. همه چيز در يك فضاي باز (حياط) آغاز مي‌شود. دختري در ميان مخاطبان مي‌ايستد. مخاطباني كه از پيش ثبت‌نام كرده‌اند تا بخشي از اين نمايش باشند. دختر خاطره‌اي از مادرش را روايت مي‌كند كه چگونه در زمان جنيني دچار سندرومي مي‌شود كه طي آن تمايلي به تولد ندارد. مادربزرگ يازده پارچه به مادر مي‌دهد تا با گره زدن بر درختي، موجبات تولد را آماده كند. دختر متولد مي‌شود و اكنون سر رشته يازده پارچه را به ما مي‌دهد تا وارد سفري شويم. هر فرد يك پارچه با رنگ مشخص، طنابي را دنبال مي‌كند مزين به پارچه رنگي. مخاطب وارد دالان‌هاي سازه‌اي قديمي مي‌شود و ناگهان وارد اتاقكي مي‌شود. اتاقك بخشي از سازه است و كاربري آن منتج به يك داستان مي‌شود.

نمايش از يازده روايت تشكيل شده است كه هر مخاطب با دو روايت مواجه مي‌شود. بازيگري در اتاقك‌ها از كابوسي مي‌گويد كه محصول واقعيتي در كودكي است. كابوس او را همراهي كرده است و او خاطره كودكيش را براي شما روايت مي‌كند. احمد سلگي در مقام خالق اين اثر براي «كالاندولا» در همين نقطه معناي سومي در نظر مي‌گيرد. «كالاندولا از تكرار چرخه‌اي ناگريز مي‌گويد كه تمام ما خواه‌ناخواه ميان آن هستيم. كافي است پرسه‌اي بزنيم در تاريكي‌هاي دور تا زخم‌هاي قديمي را بيابيم كه برايمان دست تكان مي‌دهند.»

از ديد سلگي «كالاندولا»‌سفري در زمان به كودكي است. جايي براي كشف زخم‌هايي كه در بزرگسالي حمل مي‌كنيم و آن را به عنوان ابزاري سركوب عليه ديگري يا شايد خود استفاده مي‌كنيم. كابوس‌هايي كه اين زمان «كالاندولايي» آفريده است، جرثومه‌اي دهشتناك به نام تهران آفريده است. شهري مملو از مردمان زخمي از كودكي كه عقده‌هاي خود را بر ديگران هوار مي‌كنند. سلگي بر اين باور است كه زمان مدور و در يك چرخه تكرار مي‌شود و فردايي در كار است كه بسان چرخه‌اي هيولاوار ظهور مي‌كند.

سوم احمد سلگي را پيشتر با نمايش «هويت پروانه‌هاي مرده» مي‌شناختم. نمايشي كه در زمان اجراي خود موفق ظاهر شد و حتي پس از مولوي در تماشاخانه باران روي صحنه رفت. موفقيت سلگي اين روزها با نمايش «زهرماري» ادامه پيدا كرده است. نمايشي كه تصويري از نفرت در يك طبقه اجتماعي و تضاد در قشريت آن مي‌پردازد. جدالي كه در بطن اثر منجر به تراژدي مي‌شود. حال به نظر مي‌رسد سلگي گامي بلندتر با «كالاندولا» برداشته است. او يك واژه را بازمعنا كرده است و معناي شخصي خود را بدان تحميل كرده است. نمايش مدلولي است براي دلالت كردن بر مفهوم مدنظر سلگي؛ نه آنچه ما از «كالاندولا» و ترميم‌گريش مي‌شناسيم.

همين جا مكث كنيم و از خودمان بپرسيم آيا «كالاندولا»ي سلگي وجوه ترميم‌گري دارد يا خير؟ شما وارد اتاقي مي‌شويد. با بازيگر بسيار جواني روبه‌رو مي‌شويد كه از يك فاجعه در كودكيش مي‌گويد. شما بي‌واسطه وارد نمايش مي‌شويد. مثلاً او درباره تنبيه‌هاي بدني پدرش مي‌گويد. موقعيت ميزانسني بازيگر به نحوي است كه شما را در مقام پدرش قرار مي‌دهد. او به شما التماس مي‌كند كه او نزنيد. شما در مقام يك فرد بي‌گناه اما حس مي‌كنيد در يك فاجعه شريك و مساعي هستيد. پس نمايش شما را وارد هزارتويي مي‌كند تا به خودت فكر كني و از خودت بپرسي كه در اين اتمسفر دقيقاً نقشت چيست. خودت را زير و رو مي‌كني تا بداني آيا كتكي كه در كودكي خوردي هماني است كه بازيگر مي‌گويد.

شما وارد يك چرخه مي‌شويد؛ اما اين چرخه محصول زمان رو به جلو نيست؛ بلكه زماني رو به عقب است. شما در كاوشي دروني مي‌خواهد مشكلات خودت را بيابي. آيا من هم عقده‌اي هستم؟ آيا من زخمي از گذشته حمل مي‌كنم؟ همه ما بي‌گمان زخم‌هايي از گذشته حمل مي‌كنيم؛ اما چه تعداد از ما منشا زخم‌هاي خويش را مي‌دانيم؟ نمايش پاسخي نمي‌دهد. فقط وضعيتي مبهم از شرايط اجتماعي ما را نشان مي‌دهد. مدعي است تهران محصول زخم‌هايي است كه ما حمل مي‌كنيم و آن را در مسير زمان قرار مي‌دهد. بايد پرسيد تهران چيست؟

چهارم وضعيت انتقادي از شرايط تهران، وضعيتي كهنه هست. از زماني كه تهران وارد جهان مدرن شده است، انتقادها از ساختار اجتماعي آن بالا گرفته است. ساختار اجتماعي كه ديگر بر پايه خانواده رشد نمي‌كند؛ بلكه ملاك آن اقتصاد است. بازاري شدن تهران به سبب پايتخت بودنش، جهان‌بيني مردمان تهران را تغيير داده است. مردمان تهران شبيه به هيچ جا نيستند. آنان بي‌رحم‌تر و سردتر از ديگران در ايران به حساب مي‌آيند. آنان زخمي‌‌اند و هر كسي را زخمي مي‌كنند.

حال همين مردم تهران در مواجهه با «كالاندولا» از تهران خود مي‌شنوند. در انتهاي نمايش، در يك فضاي مدور، كابوس‌ها تجميع مي‌شوند و بوي انتقام مي‌گيرند. جايي كه بازيگران در گوش مخاطب مي‌گويند «فراموشت نمي‌كنم»، انگار ما در مقام مخاطب مقصريم. اين تقصير محصول زيست ما در تهران است؛ ولي آيا زيست بازيگران در تهران نيست؟ آيا كودكان ديگر شهرها حامل كابوس‌ها نيستند؟ آيا زمان در آنجا چرخه‌ هيولاوار نمي‌شود؟ در اينجا بايد كمي مكث كرد.

سلگي نشان داده قصد تلنگرهايي به جامعه دارد. براي تلنگرهايش هم ايده‌هايي دارد. ايده‌هايي همانند زمان كه محصول نگاه شخصي اوست. ممكن است شما با آن موافق نباشيد؛ ولي او باور دارد كه زمان به هر روي جاي ديگري تصوير تكراريش را نشان مي‌دهد و اين نمايش تصوري از اين تكرار تصوير است. به عبارتي ما در هزارتوي زمان وارد مي‌شويم و برحسب شانس و اقبالمان با يكي از زخم‌هاي احتمالي روبه‌رو مي‌شويم. ممكن است ما با زخم خود روبه‌رو نشويم، پس در بخش پاياني كمي تحريك مي‌شويم. حداقل فكر كنيم ما مقصريم؛ اما رويه به شكلي در مي‌آيد كه ما هم چون كودكان در يك تنبيه يا تعرض وارد مي‌شويم. ما نيز در حال زخم برداشتن هستيم. نمايش ظرفيت توليد چنين كاتارسيسي را دارد. نمايش نمي‌گذارد شما نفس بكشيد و فكر كنيد. شما بخشي از نمايش مي‌شويد و نمايش به شدت جدي پيش مي‌رود. پس گويي اين نمايش نيز محصول همين تهران است. با اينكه زخم‌ها ممكن است در جايي خارج از تهران شكل بگيرد. پس مي‌توان ان را جهان‌شمول‌تر دانست.

زخم‌ها حتي زخم انسان مدرن نيست؛ بلكه اين انسان مدرن است كه به اين نتيجه رسيده تا به زخم‌هايش بيانديشد. انسان مدرن درون خويش را كشف مي‌كند و نمايش «كالاندولا» نيز محصول انسان مدرن است. نمايش نيز در همين وضعيت تصميم مي‌گيرد به كاوش دروني بپردازد، چيزي كه حداقل در زمان گذشته چندان رايج نبوده است. پس براي نمايش بديلي در گذشته نمي‌توان يافت و چرخه‌اي براي نمايش وجود ندارد؛ مگر اينكه در آينده قرار باشد چرخه كالاندولا پديد آيد.

ولي مي‌توان گفت زخم‌ها هميشه بر تن و روح وارد مي‌شود. زخم‌ها ما را از پا در مي‌آورند. بيشتر زخم‌ها از همان جامعه نخستين وارد مي‌شود؛ اما بايد در همين جا بگويم دو زخمي كه ديدم باز محصول عصر مدرن بود. عصري كه در آن نهاد خانواده آن قدرت گذشته را ندارد. يا به عبارتي آن مادربزرگي كه پارچه‌ها را براي گره زدن ببخشد ديگر در كار نيست. براي همين نمايش برخلاف اسمش ضمادي بر زخم‌ها نمي‌شود. فقط آشكار مي‌كند و نيازي به يك كالاندولا را فرياد مي‌زند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۸:۲۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ناجي تلويزيون آمد/مجريان تلويزيون را به سينما صادر كنيد!

واكنش هاي متفاوت خانواده تلويزيون از صحبت هاي محمدرضا گلزار بعد از دريافت جايزه از جشنواره جام جم اين روزها در فضاي مجازي مي چرخد و بسياري از مجريان و تهيه كنندگان تلويزيون در قبال اين مسئله موضع گيري هايي دارند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري برنا، اگرچه برخي با صحبت هاي گلزار موافق هستند و معتقدند او در ديده شدن يك برنامه تلويزيوني موثر بوده است اما در اين ميان بسياري هم مخالف و گلايه مندند كه تلويزيون قبل از آمدن محمدرضا گلزار نيز مخاطب خودش را داشته پس آمدن گلزار نفع چنداني را در ديده شدن و حتي ديده نشد تلويزيون نداشته است.

اين سوال پيش مي آيد كه چقدر يك مجري تلويزيوني در ديده شدن برنامه در رسانه ملي موثر است؟

در اينكه تلويزيون در اين سالها نتوانسته است مجري چنداني را تربيت كند و به خواست اسپانسرها به سمت استفاده از بازيگران صاحب نام رفته است و حضور ستاره هاي سينما در رسانه ملي باعث شود  برخي از برنامه ها با بازديد بيشتري از سوي تماشاگران مواجه شوند بحثي نيست.اما اينه شما با نام بزرگي از سينما به رسانه ملي مي آيي و با دستمزدي هنگفت اجرايي پايين تر از حد متوسط داري جاي بحث است!

سوال بعدي اينكه اگر مديران تلويزيوني در بحث آمدن ستاره ها به سينما حرف اول و آخر را مي زنند و وضعيت اقتصادي تلويزيون در زاويه اي قرار نداشت كه مجبور باشند به خواسته اسپانسرها هم تن بدهند آيا امروز نياز بود كه بسياري از ستاره هاي سينما پرده نقره اي را رها كنند و در شبكه هاي مختلف تلويزيوني با نقش هاي تكراري خصوصيات استاري خود را به حراج بگذارند و كم كم در رسانه ملي تمام شوند!

سوال بعدي اينكه اگر آقاي گلزار و ديگر بازيگراني كه از سينما به تلويزيون مي آيند كماكان در مديوم متبوعشان خوش گيشه هستند، چه فداكارند كه به خاطر مردم و به نفع مردم از مديوم متبوعشان فاصله مي گيرند و به جاي يك فيلم 90 دقيقه اي دقايق بسياري صورتشان را در اختيار تماشاگران پوشور تلويزيون مي گذارند، آن هم رايگان!

و سوال آخر اينكه چرا با وجود بازيگراني چون محمدرضا گلزار، حميد گودرزي،كامران تفتي، پژمان بازغي، اميرحسين رستمي، رامبد جوان، مهران مديري، اميرعلي دانايي و اميرحسين آرمان كه به زودي به عنوان مجري در تلويزيون ظاهر خواهد شد و قطعا بدون طي مسير معروف استعلام مجريان در مقام مجري روي آنتن خواهد رفت، رسانه ملي مي بايست يك فكر اساسي به چند صد مجري بيكار تلويزيون كه با اين تعداد محدود برنامه سازي در رسانه ملي از شغلشان دور مي مانند، كند. مثلا مي توان جمعي از اين مجري هاي بيكار تلويزيون را به سينما صادر كنيم تا جايگزين محمدرضا گلزارها كه يكي دو سالي هست جايشان در سينما خاليست شوند.
خبرنگار: پيروز قهرماني


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۸:۰۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

شهروز دل‌افكار به دل چخوف و سايمون مي‌زند

به گزارش خبرنگار فرهنگي خبرگزاري تسنيم، سالن شماره يك تماشاخانه مهرگان از   18 فروردين تا يكم ارديبهشت ميزبان نمايش «شهرت» به كارگرداني شهروز دل‌افكار خواهد بود. متن اين نمايشنامه را شهرام زرگر، مترجم شناخته شده تئاتر ترجمه كرده است.

قرار است در اين اثر احسان رضواني، كامياب حاجي نوروزي، رضا عليپور، سينا آراسته پور، علي هدايتي، محمدحسين رحيمي، سحر عبدالملكي، محمدحسين صحت مند، شادي سليماني، محمد سعيدي، امير جليلي ايفاي نقش كنند.

ديگر عوامل نمايش نيز عبارتند از مشاور كارگردان: مصطفي كوشكي، دستيار كارگردان: سحر عبدالملكي، طراح گرافيك: مهدي طالقاني، طراح نور: حسن محمدي، طراح لباس: شهروز دل افكار، طراح گريم: جلال اميري مرند، طراح حركت: مجيد قادري، طراح دكور: علي آرتين، ، ساخت تيزر: حامد مبردي، عكاس: علي موسوي ، مدير صحنه: امير جليلي، منشي صحنه: محمد امين پهلوان.

اين نمايش داستان عده‌اي از كاراكترهاي چخوف  هست كه از نمايشنامه گريخته‌اند و به دنبال شهرت هستند.

تماشاخانه مهرگان در خيابان انقلاب، خيابان خارك، بن بست اول، پلاك 5 واقع شده است.

اين نمايش هر شب رأس ساعت 19:30 روي صحنه مي‌رود.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۷:۴۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

محسن تنابنده فاتحه تلويزيون را خواند!

با انتشار پستي در صفحه شخصي اش اتفاق افتاد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري برنا؛ محسن تنابنده با انتشار تصويري از رضا رويگري در صفحه اينستاگرامش نوشت: جشنواره جام جم عين مجلس ختمه، جايزه شم عين خرما هركياز در مياد بيرون يكي دستشه 

آقا جم و جور كنيد اين جام جم رو بزارين جايزه اش ارزش پيدا كنه.

تنها كسي كه از جشنواره جايزه نگرفت صندلي كنار دستيه آقاي رويگري بود، اونم به اين خاطر كه تا آخر مراسم خالي موند) 

البته به منم از ماحصل اين ستاره مربع فلان عدد يه خرماي لهيده رسيد، فاتحه


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۷:۲۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

دوره‌هاي بعد به نمايش درآيد.

به گفته وي، اين فيلم حركات جذابي از نظر فيلمبرداري و صحنه پردازي دارد و هنوز افراد زيادي در مورد تالار آينه آن صحبت مي‌كنند. 

فرهنگ با تاكيد بر فيلمبرداري درخشان فيلم «طلسم» توسط عليرضا زرين دست گفت: پرويز پورحسيني كه يكي از بهترين بازي هاي دوران هنري خود را در اين فيلم انجام داد از سوي ديگر عليرضا زرين دست هم به تاييد خودش يكي از بهترين فيلمبرداري هايش را در «طلسم» انجام داده است. جالب است بدانيد آن زمان ها به او به جاي زرين دست، زرين چشم مي گفتم. در كل بايد بگويم گروه، در يك موجي قرار داشتند كه بخواهند يك كار متفاوت انجام دهند.

وي با رد اقتباسي بودن فيلم «طلسم» از نمايشنامه «قلعه كولاك» نوشته بهرام بيضايي گفت: در ساخت اين اثر با آقاي بيضايي مشورت شد اما اقتباسي صورت نگرفت. من با بيضايي دوست بودم بنابراين زماني كه خواستم اولين اثر سينماييم را بسازم فكر كردم بهترين تصميم اين است كه در يك فيلم دستيار او شوم بنابراين در فيلم «باشو غريبه كوچك» دستيار بيضايي شدم كه اولين و آخرين تجربه دستياري در تمام زندگي هنري من بود، بعد از اين تجربه دست به كار ساخت فيلم «طلسم» شدم. 

كارگردان فيلم سينمايي «تكيه برباد» با اشاره به سينماي كلاسيك دهه 60 و 70، كلاسيك را نه به مفهوم كهنه بلكه به مفهوم ماندگاري معنا عنوان كرد و تشريح كرد: كلاسيك فيلمي است كه تعادل، توازن و تناسب دارد براي همين است كه از نوجوان تا كهنسال را به خود جلب مي كند. فيلم هاي ماندگار مانند رمان ها، موسيقي ها و حتي معماري هاي ماندگار دوام و ادامه دارند. 

فرهنگ دهه 60 و 70 سينماي ايران را دوره داستان گويي، شيفتگي و شوريدگي در فيلم ها دانست و گفت: در آن دوره افكار و سليقه ها دم دستي نبودند. متاسفم كه بگويم مقدار زيادي به دليل پيشرفت هاي تكنولوژي و ديجيتالي، آسان پسندي رايج شده است. اگر به فيلم هاي آن دوره نگاه كنيد خواهيد ديد كه كارگردانان در يك موج خلاقه بودند و اين موج همه را وامي داشت كه يك كار ماندگارتر و اساسي تر انجام دهند. 

فرهنگ در پايان ابراز اميدواري كرد فيلم ديگرش يعني «دو فيلم با يك بليت» هم در آينده در بخش «فيلم‌هاي كلاسيك مرمت شده» جشنواره جهاني فيلم فجر به نمايش درآيد.

آدرس سايت رسمي جشنواره Fajriff.com و پست الكترونيكي جشنواره [email protected] است.

سي‌و‌هفتمين دوره جشنواره جهاني فيلم فجر از ۱۸ تا ۲۶ آوريل ۲۰۱۹ (۲۹ فروردين تا ۶ ارديبهشت ۱۳۹۸) به دبيري رضا ميركريمي در تهران برگزار مي‌شود.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۵:۲۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پيشنهاد داريوش فرهنگ به جشنواره جهاني فيلم فجر

پيشنهاد داريوش فرهنگ به جشنواره جهاني فيلم فجر
داريوش فرهنگ مرمت نسخه قديمي فيلم سينمايي «طلسم» و نمايش آن در جشنواره جهاني فيلم فجر را اتفاقي مثبت دانست و پيشنهاد داد «دو فيلم با يك بليت» هم مرمت شود و در دوره‌هاي بعد به نمايش درآيد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري برنا؛ فيلم سينمايي «طلسم» به نويسندگي و كارگرداني داريوش فرهنگ با حمايت و همكاري فيلمخانه ملي ايران مرمت و آماده نمايش در بخش «فيلم‌هاي كلاسيك مرمت شده» جشنواره جهاني فيلم فجر است. 

«طلسم» در سال 65 شمسي اكران عمومي شد و توانست در جشنواره فجر همان سال در سه رشته بهترين بازيگر نقش دوم مرد، بهترين موسيقي متن و بهترين تدوين نامزد دريافت سيمرغ شود.

داريوش فرهنگ كارگردان «طلسم» با جذاب خواندن ديده شدن دوباره فيلم هاي كلاسيك آنهم باكيفيت بالا گفت: اين كه بانيان جشنواره جهاني فيلم فجر فيلم‌هاي تاثيرگذار و ويژه تاريخ سينماي ايران را با نگاهي جديد عرضه مي كنند، جاي تشكر دارد. 

وي «طلسم» را جزو پيشگامان آثار ايراني كه در جشنواره هاي جهاني شركت كردند دانست و عنوان كرد: اين فيلم در زمان خودش يعني سال 88 ميلادي (64-65 شمسي) در معتبرترين فستيوال‌هاي جهاني مورد توجه قرار گرفت تا آنجا كه در فستيوال لندن به عنوان فيلم منتخب برگزيده شد. خاطرم هست كه در آن فستيوال، يكي از منتقدان معروف مقاله اي در مورد فيلم با عنوان «يك فيلم درخشان از سينماي ايران» منتشر كرد. 

به گفته وي، «طلسم» در بخش مسابقه فستيوال مسكو هم بود اما  دير به جشنواره رسيد. 

كارگردان فيلم «رز زرد» مهمترين اتفاق زندگي حرفه اي يك فيلمساز را زنده بودن اثرش پس از سال ها ارزيابي كرد و توضيح داد: اين يك اتفاق بزرگ براي يك هنرمند است كه داشته هاي اثرش آنقدر زياد باشد كه پس از 34 سال هنوز جان دارد و جان شيرين خوش است. 

فرهنگ با اشاره به اينكه اولين كارش در تلويزيون سريال «افسانه سلطان و شبان» بود كه مي توانست جريان ساز شود، بيان كرد: متاسفانه به نظر مي آيد مديران و مسئولان و كارگزاران فرهنگي ما در تداوم يك رويه مثبت كوشا نيستند. «افسانه سلطان و شبان» مي توانست آغازگر و جريان ساز تمامي افسانه هاي شرقي و به خصوص ايراني شود. من حداقل 50 داستان و افسانه ايراني مي توانم برايتان مثال بزنم كه مي توانستند شخصيت، هويت و افسانه سازي كنند اما متاسفانه از جانب مديران هيچ نوع حمايتي براي اين موضوع نشد.

وي با اشاره به جريان‌سازي فيلم «طلسم» عنوان كرد: اين اثر نه به دليل ظاهر ترسناك و هيجان انگيزش بلكه به دليل لايه هاي دروني آن كه درباره عشق و دربند بودن زن است توانست در زمان خودش جريان ساز شود؛ آن هم در روزگاري كه نمي شد از عشق در آثار سينمايي چيزي به زبان آورد. 


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۵:۰۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

رونمايي از پوستر «پيشوني سفيد 3»

در آستانه اكران نوروزي؛
رونمايي از پوستر «پيشوني سفيد 3»
در آستانه اكران نوروزي فيلم سينمايي «پيشوني سفيد ۳» به تهيه كنندگي و كارگرداني سيد جواد هاشمي، از پوستر رسمي اين فيلم رونمايي شد

به گزارش گروه فرهنگ وهنر خبرگزاري برنا؛ اين فيلمِ شاد و موزيكال به عنوان تنها نماينده سينماي كودك و نوجوان در گيشه نوروزي سينماها از هفته آينده روي پرده مي‌رود.

پژمان بازغي، ليلا اوتادي، ارسلان قاسمي، ترلان پروانه، محمدرضا شريفي‌نيا، سيدجواد هاشمي، امير غفارمنش، هومن حاجي عبداللهي، ساغر عزيزي، اميررضا احمدي و حسام نواب صفوي بازيگران «پيشوني سفيد ۳» هستند.

امين طالبي، طراحي پوستر و سعيد فرّهي، طراحي لوگوتايپ اين فيلم را برعهده داشته‌ است.

 

 
خبرنگار: الهام مرادي


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۹:۴۴:۲۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)