جنجالي كه دنيا را تكان داد؛
فروپاشي پايگاه آمريكا با رسوايي بزرگ سعودي
نه جمال خاشقجي يا به عبارتي قاشقچي هنگامي كه در 10 مهر ماه 1397 (2 اكتبر 2018) به كنسولگري عربستان سعودي در استانبول ميرفت تصور ميكرد كه به قتلگاه خود ميرود و نه محمد بن سلمان تصور ميكرد چه مصائبي را با مرگ او براي رياض و خاورميانه رقم خواهد زد.
به گزارش گروه سياسي خبرگزاري برنا، پس از آنكه تركيه قتل جمال خاشقجي را افشا كرد، نهتنها روابط اين دو كشور بهشدت تيره شد بلكه روابط كشورهاي عربي متحد واشينگتن و غرب نيز دچار تحول و تغييرات جدي شد.
عربستان سعودي به سبب اين قتل بهشدت از سوي رسانههاي غربي زير فشار قرار گرفت. همينطور دولتهاي اروپايي رياض را به سبب عدم رعايت حقوق بشر سرزنش كردند. اين موج به حدي بود كه حتي ترامپ نيز باوجود تلاش براي ناديده گرفتن مسئله و حمايتهاي اوليه مجبور شد بهگونهاي نسبت به آن واكنش نشان دهد. البته اين موارد اگرچه در ابتدا رقابتهاي منطقهاي تركيه و عربستان سعودي برداشت شد اما درنهايت از يك گسل بزرگ در منطقه خاورميانه پردهبرداري كرد. براي درك بهتر اين گسل بزرگ سياسي لازم است به چند مورد اشاره كنيم.
سوابق تاريخي اختلافات
پس از پايان جنگ جهاني اول در 1918 ميلادي (1297 خورشيدي) امپراطوي عثماني ملقب به پيرمرد بيمار اروپا فرو پاشيد و مجموعهاي از كشورهاي جديدي كه حاصل تجزيه آن امپراطوري بودند در نقشههاي سياسي نمايان شدند. از جمله اين كشورها عربستان سعودي و كشورهاي حاشيه جنوب خليج فارس بودند.
در آن زمان هنوز بريتانيا امپراطوري خود را داشت و آفتاب براي لندن غروب نميكرد. به همين خاطر براي سامان داده به مستعمرات خود تلاش ميكرد تا به نحوي اين كشورهاي نوظهور را سامان دهد. به همين سبب هنگامي كه وهابيون در عربستان سعودي قدرت را بدست گرفتند، پيشنهاد لندن اين بود كه «عبداله بن قاسم آل ثاني» حاكم وقت قطر امروز، با «ملك عبدالعزيز» پايهگذار و اولين پادشاه آل سعود، كه در 1932 به رياض دست يافت، كشوري واحد را تشكيل دهند اما با وجود ريشه مشترك قبيلهاي و خانوادگي بين اين دو، آل ثاني اين ادغام را نپذيرفت.
بنابراين ميتوان گفت ريشه اين اختلافات همواره از ديرباز بين دو كشور بود. عربستان سعودي كشور بزرگي در كنار قطر، كه رفته رفته ثروتمند ميشد، همواره براي آل ثاني يك تهديد بود. بويژه آنكه بعنوان توليد كننده بزرگ نفت مورد توجه كشورهاي غربي بود.
از سوي ديگر اختلافات مرزي و ارضي بين عربستان و كشورهاي حاشيه جنوب خليج فارس، امري قديمي و دائمي شد. بطوريكه هنوز بين عربستان و كويت اختلافات جدي وجود دارد. ساير كشورهاي اين منطقه نيز از اين امر مستثني نشده اند و هريك به نحوي مشكلاتي با عربستان سعودي دارند. اين اختلافات كه با مسائل سياسي و اقتصادي به مرور زمان بزرگتر و حادتر شده اند، بيشتر شبيه يك غده سرطاني هستند كه بزرگتر شده و خلقيات متكبرانه آل سعود شرايط آنها را وخيم تر كرده است.
زخم هاي كهنه اعراب خاورميانه
شرايط سياسي كشورهاي عرب خليج فارس همواره در فراز و فرود بوده. بگونه اي كه حتي تشكيل شوراي همكاري خليج فارس كه براي همگرايي بيشتر كشورهاي عرب اين منطقه بود نتيجه نداشت و نتوانست مشكلات تاريخي و سياسي آنها حل كند.
به خاطر همين اختلافهاي داخلي اعراب با عربستان سعودي، در ۱۴ تير ۱۳۹۶ (۵ ژوئن ۲۰۱۷) يكباره رياض، قطر را تحريم كرد و همه راههاي زميني و هوايي را بهروي قطر بست و ۳ كشور مصر، امارات متحده عربي و بحرين نيز از رياض پيروي كردند ولي آمريكا در اين موضوع هيچگونه دخالتي نكرد. در واقع ترامپ بهخاطر معاملات بزرگ اسلحه و نفتي كه با عربستان داشت، در مقابل او سكوت كرد اما همانگونه كه گفته شد درنهايت عربستان سعودي احساس نارضايتي كرده بود زيرا انتظار حمايت داشت.
اين موضوع به حدي باعث شكاف در بين همپيمانان منطقهاي آمريكا شد كه كويت نيز از بيم اختلافهاي مرزي و ارضي با عربستان و بيتفاوتي ايالاتمتحده بهتازگي يك قرارداد عجيب با چين امضا كرده است.
در ۲۰ آبان 1397 «فشارهاي آمريكا به كشورهاي توليدكننده نفت و بالاگرفتن تنشها در شوراي همكاري خليجفارس، نگاه سنتي كويت را از اين شورا و واشنگتن به شرق متمايل كرده است. قرارداد بزرگ با چين و توقف فروش نفت به آمريكا را ميتوان بهعنوان مصداقهاي اين ادعا نام برد. «شيخ صباحالاحمد الجابر الصباح» امير كويت ۹ژوئيه ۲۰۱۸ (۱۸ تير ۹۷) در ميانه جنگ تجاري امريكا و چين براي شركت در همايش مشترك چين و كشورهاي عربي حوزه خليجفارس به پكن رفت و قراردادهاي مهمي در زمينه همكاريهاي تجاري با اين كشور به امضا رساند.
اگرچه جزييات توافق دو كشور با وجود گذشت چند ماه همچنان مخفي نگاه داشته شده اما بر اساس آنچه رسانههاي منطقه درز دادند، چين قرار است ۴۵۰ ميليارد دلار در جزاير «بوبيان» و «فليكا» در خليجفارس و شهر «الحرير» در شمال كويت سرمايهگذاري كند و پكن در ازاي اجاره ۹۰ ساله اين جزيرهها، متعهد به حمايت امنيتي از آنها شده است. همچنين گفته شده چين علاوه بر آنكه ملزم به واريز ۵۰ ميليارد دلار ارزشافزوده بهحساب دولت كويت شده و جالبتر آنكه تعهد داده مسير جاده ابريشم را بهگونهاي تغيير دهد كه كويت مركز اتصال شرق و غرب شود. البته از زمان انتشار اين خبر محققان درحال بررسيهاي تاريخي هستند كه چه زماني كويت امروزي در مسير جاده ابريشم بود است.
بمبي بنام قتل خاشقجي
روند فوق بخشي از شكاف در ديوارهاي اردوگاه واشنگتن در خاورميانه و خصوصا خليج فارس بود. تا اينكه در مهر ماه 97 قتل جمال خاشقجي به دستور وليعهد عربستان سعودي، رخ داد. افشاگري تركيه در اين خصوص مانند انفجار بزرگي در شكافها بود. زيرا شاخصترين متحدان خاورميانهاي واشنگتن براي كسب برتري استراتژيك و رقابتهاي منطقه اي و بين المللي با هم درگير شده بودند.
پرونده قتل خاشقجي نه تنها پايه هاي قدرت آمريكا در منطقه را به لرزه درآورد، بلكه حتي آينده بن سلمان، وليعهد عربستان، را نيز متزلزل كرد. بهگونهاي كه هنوز واكنش ها نسبت به اين قتل ادامه دارد و بسياري از كشورهاي غربي از قدرت گرفتن بن سلمان در عربستان طي سالهاي آتي با اين شيوه مديريت ابراز نگراني ميكنند. شنيده ها حاكي است حتي برخي از كشورهاي اروپايي و سياستمداران برجسته آمريكايي خواستار بركناري بن سلمان از وليعهدي شدند تا در آينده شانس پادشاهي نداشته باشد. اين بحث چنان جدي شد كه وزير خارجه سابق عربستان گفته بود «بن سلمان خطر قرمز ماست» و به اين ترتيب رياض سعي كرد خطرها را از بن سلمان دور كند. اگرچه بحث ها فروكش كرده اما هنوز واكنش ها و تحقيقات در مورد قتل خاشقجي ادامه دارد.
با اين همه قتل خاشقجي انسجام دروني پايگاه منطقه اي آمريكا را متزلزل كرد زيرا نشان داد حداقل ترامپ با توجه بيش از حد و بي مورد به بن سلمان و قراردادهاي نظامي عربستان، حاضر است همه چيز را قرباني كند؛ حتي اعتبار بينالمللي خود را. البته رهبران منطقه خاورميانه رفتار بن سلمان با سعد حريري، نخست وزير لبنان، را فراموش نكرده اند كه چند هفته زنداني وليعهد سعودي بود.
بي اعتمادي رياض به كاخ سفيد
ترامپ در 18 ارديبهشت 97 اعلام كرد از معاهده برجام كه ايالات متحده به همراه 5 كشور ديگر آن را امضا كرده بودند، خارج مي شود و متعاقب آن اعلام كرد مجموعه اي از تحريم هاي بين المللي را عليه ايران اعمال خواهد كرد. از جمله تحريم هاي سخت نفتي را مطرح كرد كه از 13 آبان ماه شروع مي كرد. ترامپ تهديد كرده بود هر كشور يا شركتي كه از ايران نفت خريداري كند مورد تهديدهاي سختگيرانه آن كشور قرار خواهد گرفت.
اعلام اين خبر و تهديدها باعث نگراني هاي متعددي در بازارهاي نفتي جهان شد زيرا خطر كمبود عرضه نفت خام مصرف كنندگان را تهديد مي كرد. به اين دليل در بحث تحريم نفتي، رياض از سوي واشنگتن زير فشار بود تا توليد نفت را افزايش دهد كه مبادا بهخاطر حذف نفت توليدي ايران، بازار جهاني نفت شوكه شده و قيمتها بهشدت بالا رود. اما در ۱۳ آبان (۴ نوامبر ۲۰۱۸) كه زمان برقراري مرحله دوم تحريمهاي ترامپ بود، به ۸ كشور مجوز داد كه تا ۶ ماه آينده از ايران نفت بخرند. رياض بعد از اين اقدام ترامپ كه هرگز انتظار آن را نداشت، گفته بود «به ما خيانت شده است».
اين مورد كه بعد از افشا قتل خاشقجي بود. از سوي ديگر رياض به شكلهاي مختلف از سوي افكار عمومي و كشورهاي غربي به سبب مسائل حقوق بشر زير فشار قرار گرفت. ازجمله به خاطر جنگ يمن و جنايتهايي كه در آنجا عليه مردم غيرنظامي اتفاق ميافتاد ولي آل سعود اصلا از اين فشارها با توجه به موقعيت و روابط استراتژيك خود با ترامپ و كاخ سفيد، خوشايند حاكمان رياض نبود. اين فشارها مانند ترك هايي بود كه اندك اندك پايه هاي پل ارتباطي آمريكا و متحدان او بخصوص عربستان را سست مي كرد.
متعاقب اين روند بود كه در اجلاس گروه ۲۰ كه ۹ و ۱۰ آذر در پايتخت آرژانتين برگزار شده بود، محمد بن سلمان از سوي رهبران كشورهاي غربي به سردي پذيرفته شد و آنچنانكه انتظار داشت مورد استقبال قرار نگرفت.
در همين حال، خبرگزاري رسمي عربستان از ديدار محمد بن سلمان وليعهد اين كشور با ولاديمير پوتين، رئيسجمهوري روسيه در حاشيه نشست سران گروه ۲۰ در آرژانتين خبر داد. در اين ديدار، دو طرف درباره زمينههاي مختلف همكاري ميان روسيه و عربستان ازجمله در زمينه ايجاد تعادل در بازار جهاني نفت به گفتوگو پرداختند.
رئيسجمهوري روسيه اعلام كرد عربستان و روسيه كشورهاي اصلي صادر كننده نفت در اوپك بر تمديد توافقشان در زمينه كاهش توليد نفت همزمان با كاهش نفت خام در بازارهاي جهاني توافق كردند. علاوه بر اين، خبرگزاريها از قول پوتين اعلام كردند بهزودي به رياض سفر خواهد كرد.
بازي باخت باخت ترامپ
حال اگر همه اين وقايع را كنار هم قرار دهيم، ميتوان نتيجه گرفت به سبب رقابتهاي دروني متحدان آمريكا و غرب در خاورميانه و سياستهاي نابخردانه ترامپ و منفعلانه اروپا در اين منطقه، پايگاه سياسي و اقتصادي آنها در خاورميانه رو به اضمحلال و فروپاشي است. شواهد نيز نشان ميدهد تا به حال اين فروپاشي به نفع مسكو و پكن بوده است.
مسكو از فروش سلاح به عربستان، حتي اگر اين سلاحها در يمن بهكار بروند، ابايي ندارد. مشكلي هم بهنام افكار عمومي ناراضي در روسيه نيست كه مانع اين اقدام شود. علاوه بر اين روسيه و عربستان هر دو از بزرگترين توليدكنندگان نفت جهان هستند و نيازمند افزايش نرخ جهاني نفت. با اين تفاوت كه عربستان مهمترين عضو اوپك است و روسيه مهمترين كشور غير عضو اما آنها در اين مورد نيز با هم همكاري نزديكي را آغاز كردهاند.
چين نيز درحال توسعه نفوذ خود در خليجفارس است و كشورهاي منطقه را به شكلهاي مختلف با وام و بدهكاري به خود وابسته ميكند. و البته اين هم يك نوع استعمار جديد به سبك چيني است. همه اين شواهد در كنار هم حكايت از آن دارد كه حكميت بلامنازع كاخ سفيد در اين منطقه از جهان در حال افول است و آينده روشني هم براي آن نيست.
چين، هند، ژاپن، اتحاديه اروپا و اتحاديههاي منطقهاي هر يك بهخوديخود يكي از كانونهاي مهم و بازيگران بينالمللي شدهاند. علاوه بر اين موارد اگر قدرت اقتصادي، فناوري و سرمايهگذاريها بيشتر از عوامل سياسي اهميت نداشته باشند، كمتر از آن هم نيستند. نمونه آن قطر كشور كوچك خليجفارس است كه توانسته با سرمايهگذاري و ديپلماسي گسترده خود در مقابل عربستان و بسياري از كشورهاي بزرگ عرب مانند مصر ايستادگي كند. عربستان نيز به خود اجازه ميدهد با مسكو براي كاهش توليد نفت و بالا بردن قميت جهاني آن مذاكره و همكاري كند. درحاليكه هر دو اين موارد خلاف نظر واشنگتن بوده است. كويت نيز با چين قراردادهاي محرمانه ميبندد و از اردوگاه غرب به شرق ميرود. تركيه كه عضو پيمان ناتو است و كمونيست نشدنش را مديون حمايت هاي غرب است، روابط حسنه اي با مسكو دارد و عليرغم مخالفت آمريكا از روسيه سلاح و سيستم موشكي ميخرد. حتي كشورهاي اروپايي هم مانند سابق براي كاخ سفيدي كه ترامپ درآن باشد اعتبار قائل نيستند.
همه اينها نشان مي دهد آمريكا آن تسلط قديمي را در بين متحدان خود ندارد. بهرصورت جهان در سال آينده هرچه باشد، به كام و خواستههاي واشنگتن نخواهد بود.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید: