اصول كلي مشاوره
مسلم است كه
مشاوره ي بحران با مشاوره ي معمول و رايج در مدرسه متفاوت است و داراي اهداف فوق
الذكر مي باشد پس به همين دليل تعيين
استراتژي كلي براي كمك به افراد بحران زده بسيار مفيد است . آنچه كه خواهيم گفت
عبارت ازمدل كلي است كه حاصل كار ليندمان در سال 1944، كاپلن در سال 1964 و راسك
در سال 1971 و ديگران مي باشد. مشاور فردي كه اين تكنيك هاي را وابسته به نوع
بحران و سن دانش آموز تغيير مي دهد و در نتيجه آن ها را تعديل مي نمايد. اگر چه من
اصول را به ترتيب و بر اساس مورد كاربردشان در بحران طرح ريزي كرده ام اما آنها در
عمل متوالي و زنجيره اي نمي باشند.
در كار با دانش
آموزان بحران زده:
1-
فوراً مشاوره را آغاز نماييد. بر اساس تعريف؛ بحران عبارت از زماني است كه
كودك در خطر آسيب زياد از نظر هيجاني قرار دارد. اگر دانش آموز زمان زيادي را در
چنين موقعيت خطرناك باقي بماند و در انجام اعمال خود ناتوان شود در چنين حالتي بازگشت
به تعادل اوليه با دشواري بيشتري همراه
خواهد بود.
هنگامي كه شخص درسردرگمي
و بدون هيچ نوع حمايت انساني باقي مي ماند، درد و اضطراب نتيجه ي قطعي آن است.
2-لايق و
شايسته باشيد. دانش آموزان به مقدار خاصي از اطمينان آفريني در طول دوره ي بحران
نياز دارند. هر چه مشاور بيشتر به آنها مدل حل مسئله اي شايسته و با صلاحيت را
ارائه دهد و همچنين فرآيند اقدام و به دست آوردن اطلاعات لازم جهت انتخاب ميان
گزينه ها و انجام كار را شرح مي دهد در نتيجه كودك هم بيشتر قادر به آغاز عملكرد
به طور مناسب خواهد بود. عملكرد بالاتر از حس امنيت و محفوظيت و مشاهده ي مدل واضح
بوجود خواهد آمد. مشاور به لياقت و شايستگي آنها جلب نمي شود اما آن را در سوابقش
جهت ادامه ي مشاوره نگهداري مي كند..
3-
حقايق موقعيت موردتوجه قرار دهيد مشاور قبل از پيشرفت وادامه روندكار بايد با
دقت اطلاعاتي را در مورد وقايع بوجود آورنده ي بحران جمع آوري كند و همچنين مقدار
زيادي از جزئيات را تا حد امكان استخراج نمايد. نه تنها راه حل از اين حقايق حاصل
مي گردد بلكه اطلاعات واقعي و محسوس در مورد موقعيت وهمچنين رفتار دانش آموزان را
مورد بررسي ودقت نظرقرار مي دهد.
آيا كودك به
طور منطقي رفتار مي كند يا غير منطقي ؟ اين قبيل رفتار و تصميم ها به مشاور امكان
قضاوت در مورد ميزان بحران را فراهم واين امكان رابه مي دهدتا بر اساس آن به كارش
ادامه دهد.
4-
احساسات فردي را منعكس نماييد. مشاور بايد صريحاً بروي بحث در مورد تجربه موثر
دانش آموز متمركز شود او را تشويق به برخورد مناسب نمايد هدف فقط ايجاد درك
همدلانه نيست بلكه اجازه ي تغيير است.
كودك بايد ياد
بگيرد كه احساسات مي تواند مورد بحث و بررسي قرار گيرد .
5-
به كودك كمك نماييد تا بفهمد كه واقعه بحراني اتفاق افتاده است. حالت دفاعي
كودك را تاييد و پذيرش نكنيد و اجازه دهيد مكانيسم هاي افكار و يادگير حالات دفاعي
انجام شود و به طور غير ضروري موقعيت بحران را به تاخير بيندازد. بعضي از افكارها
ممكن است در واقع مرتبط باشند و در آن به كودك فرصت داده مي شود كه در مود آنچه كه
اتفاق افتاده است به طوري احساس و بي تفاوت باشد افكار كامل و طلايي امكان ندارد
كه منجربه پيوست و ارتباط شود. دانش آموزان را تشويق به كشف و فهم وقايع بحراني
كنيد كه بدون غرق شدن در آن باشند. مشاور مي تواند از طريق پرسش سئوالات به موقع و
مناسب ، سرعت و روند اكتشاف را كنترل نمايد رابرت در سال 2000 پرسش هايي را در
مورد تعيين روشهاي مرتبط قبلي و وضعيت خطرناك و يا كشنده مطرح نمود.
6-
حس تقصير و گناه را تقويت نكنيد. اين استراتژي همچنين راهي براي جلوگيري از
حالت تدافعي دانش آموزان و تشويق به پيوت
ميباشد اگر كسي بتواند بر آنچه كه اتفاق افتاده است متمركز گردد و در اين وضع كودك
ممكن است با سرعت بيشتري از جاي خود حركت كند. تمركز بايد به سمت عزت نفس و
استعداد و نقاط قوت تغيير يابد نه اينكه به سمت سب و عليت و جرم (گناه) بيروني
متمايل باشد.
7-
اطمينان آفريني غلط نكنيد. مشاور بايد هميشه صادق و راستگو و همچنين واقع گرا
باشد ولو اينكه ارائه ي دلداري غير واقع گرايانه، وسوسه انگيز است . فرد بحران زده
هميشه دچار اضطراب ، افسردگي و يا تنش است مشاور بايد تصديق كند كه ناراحتي
احتمالاً تا زمان خاصي ادامه خواهد داشت. در همين موقع ممكن است بعضي حس ها از
قبيل حس اميد و انتظار فراهم شود كه شخص سر انجام بر بحران غالب گردد. مشاور بايد
صريحا" بگوييد كه هميشه امكان زخم و آسيب و همچنين دلسوزي حاصل از بحران وجود
دارد . با اين حال با كودك يا نوجوان سر انجام قادر به پيشرفت در زندگي خود خواهد
بود و ممكن است حتي نقاط قوت جديدي را در خود ايجاد كند.
8-
تقدم انجام اعمال را باز شناسيد. فرد به كمك و ياري واقعي در انجام كارهاي
روزمره در طول زمان بحران نياز خواهد داشت. هر مصاحبه ي مشاوره اي بحران بايد
نتيجه قطعي در مورد بعضي اقدامات داشته باشد كه درمان جو قادر به انجام آن باشد .
بازگرداني به حالت اوليه درمان جو بسيار ضروري و حياتي تر از تلاش قرباني براي
موفقيت است چون انجام عمليات موثر به بازگرداني حس اعتماد به نفس و كمك به خويشتن اومي كند.
در
نتيجه او بايد به حالت دموكراتيك تر بر گردد. تكنيك هايي از قبيل onedownsmansgip جايي كه
مشاور از شركت و همكاري دانش آموزان براي حل مسئله قدرداني مي كند در حاليكه
همكاري خود مشاور كاهش مي يابد در اين وضعيت به مشاورجو اجازه ترك اقدام بحران را با حس دستاورد و اجرا بدهيد
. كمك به افراد براي بدست آوردن پاداش هاي ديگر از منابع رضايت ( خشنودي) است. اگر
چه اين اصول ممكن است به طور كلي براي همه ي مشاوره ي بحران و اقدام به كار رود
ولي فهم پي بردن تكنيك هايي ويژه مهم است كه براي نوع معين بحران مناسب است . جدول
1- اهداف و تكنيك هاي اقدامي را فهرست بندي كرده است كه مناسبترين دسته بندي انواع
بحران بالدوين ميباشد.مشاور بحران
موارد كمتري
صريحاً در مورد احساسات مشاور و رفتار انطباقي او در هنگام بحران نگاشته شده است
با اين حال واضح است كه كارگران در معرض خطر از قبيل آتش نشان ها به طور مخالف و
مضر از واكنش به بحران تاثير پذير هستند.
واكنش به فاجعه
هايي مخصوصا" فجايع هوايي بعضي مواقع دشوار هستند اما همه ي كارگزاران اورژانسي
در معرض آسيبهايي شبيه به قربانيان بحران هستند. آنها همچنين علائم استرس را از
خودشان نشان خواهند داد . پاسخ واكشن ها، فردي مي باشد وممكن است براي مشاهده
كننده قابل درك نباشند اغلب مشاهده ي عواقب واقعه آسيب زا مي تواند تجربه ي گذشته
و آسيب دروني و فقدان را يادآوري نمايد. آموزش و بررسي در حاليكه مددكار در طول
دوره ي بحران كمك رساني مي نمايد باعث جلوگيري و يا كاهش انتقال از تحليل گر به
احساسات تحليل شونده مي شود.
بحران در كودك
هنگام بحران براي مشاور است چون واقعه (حادثه) ممكن است به طور ناگهاني و غير
منتظره پيش بيايد و چون مشكل كودك ممكن است كاملاً جدي باشد به همين دليل مشاور
احتمالاً اضطراب و آشفتگي گذرا را تجربه مي نمايد .
جدول 1-1 اصول كلي مشاوره ي اقدامات هدفمند مخصوصاً
مطابق با شش دسته ي بالدوين
نوع بحران
اهداف
اقدامات كلي
بحران مزاجي (موضعي)
روياروي با واقعيت
فراهم آوري اطلاعات تربيتي
جلوگيري و ممنوع معناي ضمني (معاني) پنهاي مجدد رجوع به متخصص
تحولات منتظره و قابل پيش بيني زندگي
رويارويي با واقعيت
راهنمايي منتظر
فراهم آوري گروهاي پشتيبان
استرس آسيب زا
معني كردن ايجاد معني
حفظ تعادل هيجاني
حفظ خويشتن شناسي
كمك به فهم درمان جو در مورد تاثير اتفاق
تجهيز به مكانيسم هاي موجود مرتبط ( پيوست)
فراهم آوري مكانيسم هاي جديد پيوست
بحران هاي رشدي - بلوغي
روابط تقويت و حمايتي
شناسايي موضوعات و موارد زير بنايي
حمايت و پشتيباني از درمان جو در تعريف مجدد
روابط و ايجاد واكنش هاي ميان فردي انطباقي
بازتاب بحران از نظر آسيب شناسي
حفظ خويشتن شناسي
رويارويي با واقعيت
پشتيباني و حمايت از سعي و تلاش براي واكنش به موقعيتهاي پر اضطراب و
انطباقي تا حد امكان
يافتن شيوه هايي براي كاهش استرس
رجوع به متخصص
عدم واكنش به مسائل و مشكلات زيربنايي
فوريت هاي روانپزشكي
حفظ خويشتن داري
معني سازي
اقدام سريع براي كاهش خطر
اقدام سريع شرايط طبي و روان پزشكي
روشن سازي و توضيح موقعيت
تجهيز به همه ي منابع روانشناسي و طبي ضروري
تعدادي از اصول رفتاري مشاور همچنين ممكن است مورد شناسايي قرار
گيرد.
1- گزينه ي نادرست و ديگر اقدامات استرس زا را در خود رفع
نماييد. وظايف و نقش هايتان را مشخص و اولويت هاي خود را دسته بندي نماييد و محدوديت
خود را درك كنيد. تا مي توانيد زمان خود را صرف بحران كنيد و مواردي كه فوري و ضروري
نيستند را به تعويق بيندازيد.
2- از اعمال تكانشي خودداري نماييد. شما بايد به سرعت عمل
كنيد اما همچنين زماني را هم بايد صرف طرح ريزي در هنگام بحران كنيد. افكار خود را
متمركزكنيد و در مورد امكانات پيش از مشاهده بخش هاي موثر موقعيت بحراني تفكر و تصميم
گيري نماييد.
3-اختيار را محول كنيد. پاسخ طبي به بحران عبارت از فرآيند
( پروسه اي ) ارزيابي و اوليت بندي اقدامات مورد نياز در طول شرايط بحراني است. جزء
مهم ترين ريسك ها به شمار مي آيد ونه تنها براي شناسايي بيماري او است بلكه نقش ها
و وظايفي راكه براي پرسنل پزشكي مختلف اختصاص داده شده است مشخص مي نمايد. آرمان و
كمال مطلوب وجود تيم چند رشته اي مطلوب در مدارس است و مي تواند با تلاش فراوان تبديل
به واقعيت شود.
4-در هنگام بحران از طريق محول كردن و انتقال اختيار در ميان
روانشناسان مدرسه ، مشاوران، مددكاران اجتماعي، پرستاران مدرسه، مديران و معلمان مي
تواند حداقل ازتكرار تلاش ها جلو گيري و درست
نمايي بزرگ را ايجاد كرد كه متخصصان مي توانند به بهترين نحو با چنين كارهايي روبرو
شوند
5-آرامش و ملايمت را به شيوه اي صامت(هماهنگ) از طريق شخصيت
خود الگو قرار دهيد . براي مثال اگر چه كارل راجرز در سال 1957 استدلال كرد كه مشاور
هميشه بايد با درمان جو صادق باشد هنگامي كه اين قبيل آزادي ممكن نيست مورد علاقه ي درمان جو قرار گيرد،) اگر مشاورتحت
تاثير مواجهه هيجان محور باشد به كرات پيش مي آيد (به دفعات زيايد پيش مي آيد.
6- مجهز باشيد. اسكوت موتو هنوز معتبر است. هرچه كسي
بيشتر در مورد بحران خاص دربچه ها اطلاعات داشته باشد در اين صورت فرآيند (پروسه)
كاربا بچه ها اسانتر انجام ميشود
يكي از هدفهاي
اين كتاب عبارت از فراهم آوري اطلاعات براي روانشناسان و ديگر پرسنل مدرسه مي باشد
كه نحوه آغاز كار با بحران هاي رايج و اطلاعات اساسي وبنيادي آنها رادر بر خواهد
داشت. مجهز باشيد معني ديگري هم دارد با اين حال به معناي پيش بيني بحران هاي
مختلف است كه اتفاق خواهد افتاد و مقداري انرژي براي طرح ريزي و پيشگيري اجرايي
صرف مي نمايد كه ازتبديل شدن موقعيتهاي خطرناك به بحران براي تعداد زيادي از بچه
ها جلوگيري مي كنند.
برنامه
هاي نظارت و بررسي را دنبال كنيد. پولاند
و ميكرميك در سال 1999 اظهار كردند كه پرستاران بحران ممكن است به خود و ديگران در
مواجهه با عواقب بحران كمك نمايد و چنين كمكي از طريق شناخت خود و همچنين راجع به
محدوديت هاي فرد امكان پذير است .راههاي ديگري هم براي كمك وجود دارد و از جمله ي
آن ها: از طريق تقاضا براي حمايت ويژه از خانواده تان از طريق مراقبت از خود از
نظر فيزيكي ، از طريق حمايت اعضاي ديگر تيم، از طريق كابرد شوخي ، از طريق شناسايي
شما هدف از بررسي و بازجويي عبارت از ر ديابي مددكاران در بحران و حركت به سمت
مديريت استرس مجزا و فردي است . باز جويي و بررسي خودش مي تواند مواجهه ي هيجان – محور را فراهم
آورد كه در آن امكان ابراز عقايد و هيجانات در محيطي امن از نظر روان شناسي وجود
دارد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید: