بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار

 مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه .

مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه

اختلاس و فساد گاهی به رشد اقتصادی می‌انجامد/باید منتظر یک دور جدید آشوب باشیم/ چپ‌ها در جامعه فعال‌تر شده‌اند/نوعی کشمکش بین دولت و حاکمیت وجود دارد

* در دهه 20 که ایران شرایطی بحرانی داشته است. البته آن دوران قابل مقایسه با وضعیت فعلی نیست. اما در این دوران نیروهای مختلفی در جامعه مدنی رشد کردند و حتی اگر بازار و اتاق‌های بازرگانی را بخشی از جامعه مدنی در نظر بگیریم، بخشی از صنعتگرها و بیشتر تجار و بازرگانان فضایی برایشان پیش آمد که از آن بهره بردند. فضایی که محصول بی‌تصمیمی بود. در این فضا آنها رشد کردند و اگرچه آن دوران، دوران فترت است اما به نحوی یک آزمایش دموکراسی نیز بود. این تضادها که بین گروه‌های سیاسی وجود دارد و نمی‌گذارد تصمیم درستی گرفته شود، می‌تواند فضایی را برای برخی گروه‌ها هم باز کند. من فکر می‌کنم گروه طبقه متوسط بیشتر از این فضا رنج می‌برند. باید دید برآیند این اتفاقات و پیامدها چه خواهد شد. از یک طرف گروه‌های زیادی در جامعه وجود دارند که به خاطر همین بی‌تصمیمی‌ها، وضع معیشتشان خیلی بد شده است. به نظر من مشاهدات فعلی نشان می‌دهد وضعیت بد است ولی از طرف دیگر باید پرسید آیا وضع بد به یک واکنش عمومی منجر می‌شود یا آیا حالا زمان آن واکنش است؟

* برای مثال تاثیری که نفت در سال 1353 بر اقتصاد و نهایتاً جامعه گذاشت، منجر به انقلاب اسلامی شد. چندین بار بعد از انقلاب این وضعیت نفت البته تکرار شده ولی آن شرایط را به وجود نیاورده است. برخی می‌گویند پیامد یک وضع اقتصادی بد در همان اوایل اتفاق می‌افتد اما دائم با وضعیت بدی مواجه هستیم که روزبه‌روز بدتر می‌شود ولی واکنشی هم از سوی جامعه نمی‌بینیم. اما این وضعیت به نظر من بیشترین تاثیر را بر روی بدنه بازار می‌گذارد. چون تشکل‌های بازار ضعیف‌تر از تشکل‌های جامعه مدنی هستند و اکنون هم اگر نگاه کنیم می‌بینیم وضعیت فعلی از جمله مشکلات کارگرها و... خیلی بر اندیشه چپ تاثیر گذاشته و آنها را در جامعه فعال‌تر کرده است. قبل از جنگ خلیج فارس در بریتانیا چپ‌ها منزوی شده بودند و قدرتی نداشتند اما با شروع جنگ آنها رشد کردند چون جنبش ضدجنگ ظهور کرد. مردم در کافه‌ها دور هم جمع می‌شدند و راجع به این رویدادها صحبت می‌کردند. این نوع رویدادها فرصت‌هایی است که برای گروه‌های مختلف به وجود می‌آورد. اینکه در کل چه تاثیری می‌گذارد نوعی بی‌اعتمادی و بی‌اطمینانی به وجود می‌آورد.

* وقتی شما یک بحرانی دارید، حداقل توقع‌ها این است که دولت یا حاکمیت بتواند تضاد منافع را حل کند و نوعی یکسان‌سازی به وجود بیاورد و من فکر می‌کنم در هر دوره تاریخی این یکسان‌سازی به وجود آمده ولی در این دوره خیلی تردید وجود دارد که آیا این یکسان‌سازی به وجود آمده باشد. وقتی یک فردی به‌جای مادرش، ملتش را انتخاب کند یعنی منافع عمومی را بر منافع شخصی ارجح دانسته است. این در همه دوره‌ها بوده است ولی در این دوره حتی در تصمیم‌گیری‌ها نیز شاهد آن نیستیم. شاید باورش سخت باشد ولی این مساله که دولت از مشمولان غایب جریمه بگیرد، ممکن است باعث شود آن مساله یکسان‌سازی به وجود نیاید. مثلاً این تصور را به وجود می‌آورد که یک فرد به‌جای آنکه از مملکت خود دفاع کند از منافع خودش دفاع می‌کند. از نظر من این خیلی مساله مهمی است. در مساله تحریم شما هیچ نوعی از تئوری‌های مقاومت را نمی‌بینید که در سطح جامعه مطرح باشد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۰۸:۰۳:۲۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

فروپاشی پایگاه آمریکا با رسوایی بزرگ سعودی

جنجالی که دنیا را تکان داد؛
فروپاشی پایگاه آمریکا با رسوایی بزرگ سعودی
نه جمال خاشقجی یا به عبارتی قاشقچی هنگامی که در 10 مهر ماه 1397 (2 اکتبر 2018) به کنسولگری عربستان سعودی در استانبول می‌رفت تصور می‌کرد که به قتل‌گاه خود می‌رود و نه محمد بن سلمان تصور می‌کرد چه مصائبی را با مرگ او برای ریاض و خاورمیانه رقم خواهد زد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، پس‌ از آنکه ترکیه قتل جمال خاشقجی را افشا کرد، نه‌تنها روابط این دو کشور به‌شدت تیره شد بلکه روابط کشورهای عربی متحد واشینگتن و غرب نیز دچار تحول و تغییرات جدی شد.

عربستان سعودی به سبب این قتل به‌شدت از سوی رسانه‌های غربی زیر ‌فشار قرار گرفت. همین‌طور دولت‌های اروپایی ریاض را به سبب عدم رعایت حقوق بشر سرزنش کردند. این موج به حدی بود که حتی ترامپ نیز باوجود تلاش برای نادیده گرفتن مسئله و حمایت‌های اولیه مجبور شد به‌گونه‌ای نسبت به آن واکنش نشان دهد. البته این موارد اگرچه در ابتدا رقابت‌های منطقه‌ای ترکیه و عربستان سعودی برداشت شد اما درنهایت از یک گسل بزرگ در منطقه خاورمیانه پرده‌برداری کرد. برای درک بهتر این گسل بزرگ سیاسی لازم است به چند مورد اشاره کنیم.

سوابق تاریخی اختلافات

پس از پایان جنگ جهانی اول در 1918 میلادی (1297 خورشیدی) امپراطوی عثمانی ملقب به پیرمرد بیمار اروپا فرو پاشید و مجموعه‌ای از کشورهای جدیدی که حاصل تجزیه آن امپراطوری بودند در نقشه‌های سیاسی نمایان شدند. از جمله این کشورها عربستان سعودی و کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس بودند.

در آن زمان هنوز بریتانیا امپراطوری خود را داشت و آفتاب برای لندن غروب نمی‌کرد. به همین خاطر برای سامان داده به مستعمرات خود تلاش می‌کرد تا به نحوی این کشورهای نوظهور را سامان دهد. به همین سبب هنگامی که وهابیون در عربستان سعودی قدرت را بدست گرفتند، پیشنهاد لندن این بود که «عبداله بن قاسم آل ثانی» حاکم وقت قطر امروز، با «ملک عبدالعزیز» پایه‌گذار و اولین پادشاه آل سعود، که در 1932 به ریاض دست یافت، کشوری واحد را تشکیل دهند اما با وجود ریشه مشترک قبیله‌ای و خانوادگی بین این دو، آل ثانی این ادغام را نپذیرفت.

بنابراین می‌توان گفت ریشه این اختلافات همواره از دیرباز بین دو کشور بود. عربستان سعودی کشور بزرگی در کنار قطر، که رفته رفته ثروتمند می‌شد، همواره برای آل ثانی یک تهدید بود. بویژه آنکه بعنوان تولید کننده بزرگ نفت مورد توجه کشورهای غربی بود.

از سوی دیگر اختلافات مرزی و ارضی بین عربستان و کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس، امری قدیمی و دائمی شد. بطوریکه هنوز بین عربستان و کویت اختلافات جدی وجود دارد. سایر کشورهای این منطقه نیز از این امر مستثنی نشده اند و هریک به نحوی مشکلاتی با عربستان سعودی دارند. این اختلافات که با مسائل سیاسی و اقتصادی به مرور زمان بزرگتر و حادتر شده اند، بیشتر شبیه یک غده سرطانی هستند که بزرگتر شده و خلقیات متکبرانه آل سعود شرایط آنها را وخیم تر کرده است.

زخم های کهنه اعراب خاورمیانه

 شرایط سیاسی کشورهای عرب خلیج فارس همواره در فراز و فرود بوده. بگونه ای که حتی تشکیل شورای همکاری خلیج فارس که برای همگرایی بیشتر کشورهای عرب این منطقه بود نتیجه نداشت و نتوانست مشکلات تاریخی و سیاسی آنها حل کند.

به خاطر همین اختلاف‌های داخلی اعراب با عربستان سعودی، در ۱۴ تیر ۱۳۹۶ (۵ ژوئن ۲۰۱۷) یک‌باره ریاض، قطر را تحریم کرد و همه راه‌های زمینی و هوایی را به‌روی قطر بست و ۳ کشور مصر، امارات متحده عربی و بحرین نیز از ریاض پیروی کردند ولی آمریکا در این موضوع هیچ‌گونه دخالتی نکرد. در ‌واقع ترامپ به‌خاطر معاملات بزرگ اسلحه و نفتی که با عربستان داشت، در مقابل او سکوت کرد اما همان‌گونه که گفته شد درنهایت‌ عربستان سعودی احساس نارضایتی کرده بود زیرا انتظار حمایت داشت.

این موضوع به حدی باعث شکاف در بین هم‌پیمانان منطقه‌ای آمریکا شد که کویت نیز از بیم اختلاف‌های مرزی و ارضی با عربستان و بی‌تفاوتی ایالات‌متحده به‌تازگی یک قرارداد عجیب با چین امضا کرده است.

در ۲۰ آبان 1397 «فشارهای آمریکا به کشورهای تولیدکننده نفت و بالاگرفتن تنش‌ها در شورای همکاری خلیج‌فارس، نگاه سنتی کویت را از این شورا و واشنگتن به شرق متمایل کرده است. قرارداد بزرگ با چین و توقف فروش نفت به آمریکا را می‌توان به‌عنوان مصداق‌های این ادعا نام برد. «شیخ صباح‌الاحمد الجابر‌ الصباح» امیر کویت ۹ژوئیه ۲۰۱۸ (۱۸ تیر ۹۷) در میانه جنگ تجاری امریکا و چین برای شرکت در همایش مشترک چین و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس به پکن رفت و قراردادهای مهمی در زمینه همکاری‌های تجاری با این کشور به امضا رساند.

اگرچه جزییات توافق دو کشور با وجود گذشت چند ماه همچنان مخفی نگاه داشته شده اما بر اساس آنچه رسانه‌های منطقه درز دادند، چین قرار است ۴۵۰ میلیارد دلار در جزایر «بوبیان» و «فلیکا» در خلیج‌فارس و شهر «الحریر» در شمال کویت سرمایه‌گذاری کند و پکن در ازای اجاره ۹۰ ساله این جزیره‌ها، متعهد به حمایت امنیتی از آنها شده است. همچنین گفته ‌شده چین علاوه بر آنکه ملزم به واریز ۵۰ میلیارد دلار ارزش‌افزوده به‌حساب دولت کویت شده و جالب‌تر آنکه تعهد داده مسیر جاده ابریشم را به‌گونه‌ای تغییر دهد که کویت مرکز اتصال شرق و غرب شود. البته از زمان انتشار این خبر محققان درحال بررسی‌های تاریخی هستند که چه زمانی کویت امروزی در مسیر جاده ابریشم بود است.

بمبی بنام قتل خاشقجی

روند فوق بخشی از شکاف در دیوارهای اردوگاه واشنگتن در خاورمیانه و خصوصا خلیج فارس بود. تا اینکه در مهر ماه 97 قتل جمال خاشقجی به دستور ولیعهد عربستان سعودی، رخ داد. افشاگری ترکیه در این خصوص مانند انفجار بزرگی در شکاف‌ها بود. زیرا شاخص‌ترین متحدان خاورمیانه‌ای واشنگتن برای کسب برتری استراتژیک و رقابت‌های منطقه ای و بین المللی با هم درگیر شده بودند.

پرونده قتل خاشقجی نه تنها پایه های قدرت آمریکا در منطقه را به لرزه درآورد، بلکه حتی آینده بن سلمان، ولیعهد عربستان، را نیز متزلزل کرد. به‌گونه‌ای که هنوز واکنش ها نسبت به این قتل ادامه دارد و بسیاری از کشورهای غربی از قدرت گرفتن بن سلمان در عربستان طی سال‌های آتی با این شیوه مدیریت ابراز نگرانی می‌کنند. شنیده ها حاکی است حتی برخی از کشورهای اروپایی و سیاستمداران برجسته آمریکایی خواستار برکناری بن سلمان از ولیعهدی شدند تا در آینده شانس پادشاهی نداشته باشد. این بحث چنان جدی شد که وزیر خارجه سابق عربستان گفته بود «بن سلمان خطر قرمز ماست» و به این ترتیب ریاض سعی کرد خطرها را  از بن سلمان دور کند. اگرچه بحث ها فروکش کرده اما هنوز واکنش ها و تحقیقات در مورد قتل خاشقجی ادامه دارد.

با این همه قتل خاشقجی انسجام درونی پایگاه منطقه ای آمریکا را متزلزل کرد زیرا نشان داد حداقل ترامپ با توجه بیش از حد و بی مورد به بن سلمان و قراردادهای نظامی عربستان، حاضر است همه چیز را قربانی کند؛ حتی اعتبار بین‌المللی خود را. البته رهبران منطقه خاورمیانه رفتار بن سلمان با سعد حریری، نخست وزیر لبنان، را فراموش نکرده اند که چند هفته زندانی ولیعهد سعودی بود.

بی اعتمادی ریاض به کاخ سفید

ترامپ در 18 اردیبهشت 97 اعلام کرد از معاهده برجام که ایالات متحده به همراه 5 کشور دیگر آن را امضا کرده بودند، خارج می شود و متعاقب آن اعلام کرد مجموعه ای از تحریم های بین المللی را علیه ایران اعمال خواهد کرد. از جمله تحریم های سخت نفتی را مطرح کرد که از 13 آبان ماه شروع می کرد. ترامپ تهدید کرده بود هر کشور یا شرکتی که از ایران نفت خریداری کند مورد تهدیدهای سختگیرانه آن کشور قرار خواهد گرفت.

اعلام این خبر و تهدیدها باعث نگرانی های متعددی در بازارهای نفتی جهان شد زیرا خطر کمبود عرضه نفت خام مصرف کنندگان را تهدید می کرد. به این دلیل در بحث تحریم نفتی، ریاض از سوی واشنگتن زیر ‌فشار بود تا تولید نفت را افزایش دهد که مبادا به‌خاطر حذف نفت تولیدی ایران، بازار جهانی نفت شوکه شده و قیمت‌ها به‌شدت بالا رود. اما در ۱۳ آبان (۴ نوامبر ۲۰۱۸) که زمان برقراری مرحله دوم تحریم‌های ترامپ بود، به ۸ کشور مجوز داد که تا ۶ ماه آینده از ایران نفت بخرند. ریاض بعد از این اقدام ترامپ که هرگز انتظار آن را نداشت، گفته بود «به ما خیانت شده است».

این مورد که بعد از افشا قتل خاشقجی بود. از سوی دیگر ریاض به شکل‌های مختلف از سوی افکار عمومی و کشورهای غربی به سبب مسائل حقوق بشر زیر فشار قرار گرفت. ازجمله به خاطر جنگ یمن و جنایت‌هایی که در آنجا علیه مردم غیرنظامی اتفاق می‌افتاد ولی آل سعود اصلا از این فشارها با توجه به موقعیت و روابط استراتژیک خود با ترامپ و کاخ سفید، خوشایند حاکمان ریاض نبود. این فشارها مانند ترک هایی بود که اندک اندک پایه های پل ارتباطی آمریکا و متحدان او بخصوص عربستان را سست می کرد.

متعاقب این روند بود که در اجلاس گروه ۲۰ که ۹ و ۱۰ آذر در پایتخت آرژانتین برگزار شده بود، محمد بن سلمان از سوی رهبران کشورهای غربی به سردی پذیرفته شد و آن‌چنان‌که انتظار داشت مورد استقبال قرار نگرفت.

در همین حال، خبرگزاری رسمی عربستان از دیدار محمد بن سلمان ولیعهد این کشور با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه در حاشیه نشست سران گروه ۲۰ در آرژانتین خبر داد. در این دیدار، دو طرف درباره زمینه‌های مختلف همکاری میان روسیه و عربستان ازجمله در زمینه ایجاد تعادل در بازار جهانی نفت به گفت‌وگو پرداختند.

رئیس‌جمهوری روسیه اعلام کرد عربستان و روسیه کشورهای اصلی صادر کننده نفت در اوپک بر تمدید توافق‌‌شان در زمینه کاهش تولید نفت هم‌زمان با کاهش نفت خام در بازارهای جهانی توافق کردند. علاوه‌ بر این، خبرگزاری‌ها از قول پوتین اعلام کردند به‌زودی به ریاض سفر خواهد کرد.

 بازی باخت باخت ترامپ

حال اگر همه این وقایع را کنار هم قرار دهیم، می‌توان نتیجه گرفت به سبب رقابت‌های درونی متحدان آمریکا و غرب در خاورمیانه و سیاست‌های نابخردانه ترامپ و منفعلانه اروپا در این منطقه، پایگاه سیاسی و اقتصادی آنها در خاورمیانه رو به اضمحلال و فروپاشی است. شواهد نیز نشان می‌دهد تا به‌ حال این فروپاشی به نفع مسکو و پکن بوده است.

مسکو از فروش سلاح به عربستان، حتی اگر این سلاح‌ها در یمن به‌کار بروند، ابایی ندارد. مشکلی هم به‌نام افکار عمومی ناراضی در روسیه نیست که مانع این اقدام شود. علاوه بر این روسیه و عربستان هر دو از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت جهان هستند و نیازمند افزایش نرخ جهانی نفت. با این تفاوت که عربستان مهم‌ترین عضو اوپک است و روسیه مهم‌ترین کشور غیر عضو اما آنها در این مورد نیز با هم همکاری نزدیکی را آغاز کرده‌اند.

چین نیز درحال ‌توسعه نفوذ خود در خلیج‌فارس است و کشورهای منطقه را به شکل‌های مختلف با وام و بدهکاری به خود وابسته می‌کند. و البته این هم یک نوع استعمار جدید به سبک چینی است. همه این شواهد در کنار هم حکایت از آن دارد که حکمیت بلامنازع کاخ سفید در این منطقه از جهان در حال افول است و آینده روشنی هم برای آن نیست.

چین، هند، ژاپن، اتحادیه اروپا و اتحادیه‌های منطقه‌ای هر یک به‌خودی‌خود یکی از کانون‌های مهم و بازیگران بین‌المللی شده‌اند. علاوه بر این موارد اگر قدرت اقتصادی، فناوری و سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر از عوامل سیاسی اهمیت نداشته باشند، کمتر از آن هم نیستند. نمونه آن قطر کشور کوچک خلیج‌فارس است که توانسته با سرمایه‌گذاری و دیپلماسی گسترده خود در مقابل عربستان و بسیاری از کشورهای بزرگ عرب مانند مصر ایستادگی کند. عربستان نیز به خود اجازه می‌دهد با مسکو برای کاهش تولید نفت و بالا بردن قمیت جهانی آن مذاکره و همکاری کند. درحالی‌که هر دو این موارد خلاف نظر واشنگتن بوده است. کویت نیز با چین قراردادهای محرمانه می‌بندد و از اردوگاه غرب به شرق می‌رود. ترکیه که عضو پیمان ناتو است و کمونیست نشدنش را مدیون حمایت های غرب است، روابط حسنه ای با مسکو دارد و علیرغم مخالفت آمریکا از روسیه سلاح و سیستم موشکی میخرد. حتی کشورهای اروپایی هم مانند سابق برای کاخ سفیدی که ترامپ درآن باشد اعتبار قائل نیستند.

همه اینها نشان می دهد آمریکا آن تسلط قدیمی را در بین متحدان خود ندارد. بهرصورت جهان در سال آینده هرچه باشد، به کام و خواسته‌های واشنگتن نخواهد بود.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۰۸:۰۲:۵۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

آیا بزودی شاهد ائتلاف ایران و هند علیه پاکستان خواهیم بود؟

ماه گذشته وقوع دو حمله تروریستی در ایران و هند که هر دو از سوی گروه‌های تندرو مستقر در پاکستان انجام پذیرفت، به نزدیک‌تر شدن مواضع تهران و دهلی‌نو شتاب بخشید. نخستین حمله سیزدهم فوریه در استان سیستان و بلوچستان ایران روی داد که منجر به شهادت ۲۷ نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران شد. ۱۴ فوریه در کشمیر نیز یک حمله انتحاری موجب فوت ۴۰ نفر از نیروهای پلیس هند شد. حمله تروریستی به نیروهای هندی توسط جیش محمد و حمله به نیروهای ایرانی توسط (گروهک تروریستی) جیش العدل انجام شد.
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :المانیتور نوشت: ماه گذشته وقوع دو حمله تروریستی در ایران و هند که هر دو از سوی گروه‌های تندرو مستقر در پاکستان انجام پذیرفت، به نزدیک‌تر شدن مواضع تهران و دهلی‌نو شتاب بخشید. نخستین حمله سیزدهم فوریه در استان سیستان و بلوچستان ایران روی داد که منجر به شهادت ۲۷ نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران شد. ۱۴ فوریه در کشمیر نیز یک حمله انتحاری موجب فوت ۴۰ نفر از نیروهای پلیس هند شد. حمله تروریستی به نیروهای هندی توسط جیش محمد و حمله به نیروهای ایرانی توسط (گروهک تروریستی) جیش العدل انجام شد.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: در شانزدهم فوریه، عباس عراقچی معاون وزیر خارجه با شوشما سواراج، وزیر امورخارجه هند دیدار کرد و دو طرف برای مبارزه مشترک علیه تروریسم در منطقه توافق کردند. ولی آیا تهران واقعا قصد دارد سیاست‌های خود در شبه قاره را تغییر داده و با هند علیه پاکستان متحد شود؟ آیا ایران در خصوص مسأله کشمیر و سایر مسایل در کنار هند می‌ایستد؟

از لحاظ تاریخی ایران و پاکستان روابط گرمی داشته‌اند. در سال ۱۹۴۷ ایران نخستین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت و پادشاه ایران نخستین رییس حکومتی بود که در سال ۱۹۵۰ از پاکستان دیدار کرد.

سیاست داخلی هر دو کشور ایران و پاکستان در دهه ۷۰ میلادی تحت تاثیر جریان اسلام‌گرایی قرار گرفت: سال ۱۹۷۸ در پاکستان ضیا الحق قدرت را به دست گرفت و چند ماه بعد انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست. در حالی که پیش از انقلاب، اسلام عاملی وحدت‌بخش میان ایران و پاکستان قلمداد می‌شد، هنگامی که ضیا پاکستان را به پایگاه مکتبی مدارس شرعی عربستان تبدیل کرد که در ماهیت، دشمن ایران و اسلام شیعه تلقی می‌شدند، اوضاع دگرگون شد. علی‌رغم حمایت ایران از مجاهدین افغان علیه شوروی، این حمایت شامل گروه‌های متفاوتی از گروه‌های مورد حمایت پاکستان می‌شد. پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، با کشته شدن بسیاری از ایرانی‌ها توسط طالبان از جمله دیپلمات‌های ایرانی در مزار شریف، تنش میان ایران و پاکستان به شدت بالا گرفت. همچنین فشار بر شیعیان در پاکستان نیز عامل وخیم شدن روابط میان دو کشور بوده است.

در حال حاضر پاکستان تحت تاثیر ایدیولوژی عربستان و نیاز به منابع مالی که در دست سعودی هاست، تصمیم گرفته در حوزه‌هایی که از نظر ایران تهدیدی راهبردی قلمداد می‌شوند به عربستان نزدیک شود. شرکت نفتی آرامکو می‌خواهد پالایشگاهی چند میلیارد دلاری در بندر گوادر تاسیس کند که نزدیک بندر چابهار ایران است. همچنین یک معدن طلا و مس در نزدیکی مرزهای ایران با سرمایه‌گذاری سعودی‌ها به راه افتاده است. هر دو پروژه که در استان پرآشوب بلوچستان پاکستان قرار می‌گیرند، موجب نگرانی ایران شده است. ایران نگران است که سعودی‌ها از این دو پروژه برای بی‌ثبات کردن مرزهای ایران و به خطر انداختن آینده بندر چابهار که تحت سرمایه‌گذاری هند است، استفاده کنند. بندر چابهار دسترسی هند به بازار افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی را با دور زدن پاکستان فراهم کرده است. به همین دلیل ایران و هند موضعی مشترک علیه اقدامات بی‌ثبات کننده شبه‌نظامیان تحت حمایت سعودی‌ها دارند.

۲۷ فوریه، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران هشدار داده بود که بی رغبتی و ناتوانی پاکستان در سرکوب فعالیت شبه‌نظامیان تندرو موجب افزایش همکاری‌های امنیتی ایران با هند و انزوای پاکستان می‌شود. هفتم مارس فلاحت‌پیشه از قرار دادن نام جیش محمد در فهرست گروه‌های تروریستی توسط پاکستان استقبال کرد اما او نیز اظهارات سردار سلیمانی مبنی بر حمایت مالی سعودی‌ها از فعالیت تروریستی را تکرار کرد و وعده داد که از تروریست‌ها انتقام گرفته خواهد شد. وقایع اخیر حکایت از تغییر مواضع ایران نسبت به مسأله کشمیر دارد. حتی بسیاری از شیعیان هند ترجیح می‌دهند که به زندگی زیر پرچم دهلی‌نو ادامه دهند و از اقدامات شبه‌نظامیان اسلامی حمایت نمی‌کنند. یکی از رهبران برجسته شیعیان هند به نام مولانا کلب جواد، زمانی گفته بود که برای شیعیان جای امن‌تری از هند و ایران وجود ندارد. او نسبت به ترویج تفکر وهابیت از سوی عربستان اظهار نگرانی کرد. بنابراین مایه تعجب نیست که برخی از شیعیان در مسأله کشمیر طرف هند را گرفته‌اند. جامعه شیعیان هند که اقلیتی در جامعه مسلمانان قلمداد می‌شود، هر چه بیشتر خود را از جریان اسلام‌گرایی جدا کرده و به جریان‌های ناسیونالیست هندو در هند نزدیک می‌شود. بنابراین نزدیک شدن روابط ایران با هند نیز در ادامه تعهد تهران به حمایت از جوامع شیعه قرار می‌گیرد. یک نمونه از نزدیکی شیعیان به هندوها را می‌توان در انتخابات لوک سابها در سال ۲۰۱۴ مشاهده کرد که طی آن رهبران شیعه از پیروان خود خواستند به جای حزب کنگره به حزب بی جی پی رای بدهند. بسیاری از شیعیان از آنجا که معتقدند هیچ‌کدام از احزاب دیگر غیر از بی جی پی اهمیتی برای شیعیان قائل نیست، در انتخابات سال ۲۰۱۹ نیز از این حزب حمایت خواهند کرد. در مسائل پرحاشیه ای مانند احداث معبد هندوها در شهر آیودهیا، ممنوعیت طلاق سه باره و ممنوعیت قربانی کردن گاو، اکنون شیعیان در مقابل سنی‌ها و کنار هندوها می‌ایستند. در مجموع صرف نظر از ژئوپلیتیک، ایران اگر تصمیم بگیرد در مقابل پاکستان و کنار هند بایستد، زمینه ایدیولوژیک آن نیز فراهم است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۰۸:۰۲:۱۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ترامپ بیانیه داد؛ خلافت داعش تمام شد

رئیس‌جمهور آمریکا در بیانیه‌ای ضمن اعلام پایان خلافت داعش تلاش کرد آن را به نفع آمریکا مصادره کند.
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :«دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا که کشورش در سال‌های گذشته بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم از داعش حمایت کرده در بیانیه‌ای ضمن اعلام پایان خلافت این گروه تروریستی تلاش کرد شکست این گروه را به نفع آمریکا مصادره کند.

ترامپ در بیانیه‌ای گفت: «مایلم اعلام کنم که ایالات متحده همراه با شریکانمان در ائتلاف جهانی برای شکست داعش، از جمله نیروهای امنیتی عراق و نیروهای دموکراتیک سوریه تمامی نواحی تحت کنترل داعش در سوریه و عراق را آزاد کرده است.»

گروهک سَلَفی-تکفیری داعش سال ۲۰۱۴، بعد از اشغال بخش‌هایی از عراق و سوریه اعلام خلافت کرد. جامعه بین‌الملل با این ادعای این گروهک تروریستی مخالفت کرد.

دولت آمریکا اندکی بعد از اشغال‌گری‌های داعش ائتلافی را با هدف ادعایی حمله به این گروهک تروریستی تشکیل داد. این ائتلاف، علی‌رغم تبلیغات گسترده، موفقیتی در مأموریتی که ادعا می‌شد برای آن تشکیل شده کسب نکرد.

ائتلاف ادعایی آمریکا علاوه بر این، در مقاطعی حتی به نفع داعش وارد عمل شد و با بمباران مواضع گروه‌های در حال مبارزه با این گروهک تروریستی راه را برای پیشروی‌های آن هموار کرد.

به عنوان مثال، شهریور ماه سال ۱۳۹۵، چهارجنگنده ائتلاف آمریکا مواضع ارتش سوریه را که در حال مبارزه با عناصر داعش در نزدیکی فرودگاه شهر «دیرالزور» بودند بمباران کرده و ۸۳ نظامی این کشور را به شهادت رساندند.

این ائتلاف، خردادماه سال ۱۳۹۴ هم با آنکه طبق گزارش رسانه‌های آمریکایی از قصد داعش برای حمله به شهر «رمادی»، مرکز استان الانبار عراق مطلع بود هیچ اقدامی برای جلوگیری از کاروان داعش در راه شهر انجام نداد.

آنچه در همان زمان به تردیدها درباره اراده آمریکا برای مبارزه با داعش دامن زد انتشار سندی از دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا بود که نشان می‌داد واشنگتن سال ۲۰۱۲ به درستی پیش‌بینی کرده بود ادامه سیاست‌های این کشور به تشکیل یک «قلمرو سلفی» در شرق سوریه و در همسایگی مرز غربی عراق منجر خواهد شد، اما این موضوع را نه تنها تهدید منظور نکرده، بلکه آن را در راستای منافع آمریکا دانسته است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۴ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۰۷:۵۹:۰۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)