بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار

 مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه .

مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه

تفکرات غیر منطقی(خطاهای شناختی)آلبرت الیس

رایج ترین عقاید غیر منطقی به قرار زیر هستند:

1-امیال اساسی انسان، مانند میل جنسی، نیاز هستند زیرا که ما آنها را نیاز می دانیم، با اینکه آنها در واقع فقط ترجیحات هستند.

2-ما نمی توانیم برخی رویدادها را تحمل کنیم، خواه مجبور به منتطر ماندن در صف باشد، یا روبرو شدن با انتقاد یا طرد شدن، در حالی که می توانیم این گونه رویدادها را صرف نظر از اینکه چقدر ناخوشایند باشند، تحمل کنیم.

3-ارزش ما به عنوان انسان به وسیله موفقیت ها و شکست های ما یا صفات خاص ما، نظیر درآمد تعیین می شنود، انگار که ارزش انسان را می توانند مانند صفات عملکردی ارزیابی کرد.

4-ما باید تأیید والدین یا صاحبان قدرت را جلب کنیم، انگار که وجود ما به آنها بستگی دارد.

5- دنیا باید منصفانه با ما برخورد کند، انگار که دنیا می تواند از امیال ما پیروی کند.

6- برخی افراد پست و شرو هستند و باید به خاطر شراتشان تنبیه شوند، انگار که ما می توانیم بی ارزشی انسان ها زا ارزیابی کنیم.

 7-چیزهای زیان بار مانند سیگار یا مواد مخدر می توانند خشنودی در زندگی را افزایش دهند یا اینکه این چیزهای زیان بار ضروری هستند، صرفا به این علت که زندگی کردن بدون آنها ممکن است برای لحظه ای ناخوشایند باشند.

8- عوامل بیرونی موجب خوشحالی انسان می شوند و افراد نمی توانند چندان احساسات خود را کنترل کنند.

9-عقایدی که در کودکی آموخته شده اند، خواه مذهبی، اخلاقی و یا سیاسی، می توانند رهنمودهای مناسبی برای بزرگسالی باشند، با اینکه این عقاید ممکن است تعصبات صرف یا افسانه بافی باشند(الیس1972).

10) اعتقاد فرد به این که لازم و ضروری­ست همه ی افراد جامعه او را دوست بدارند و احترام اش بگذارند .

این تصور ، غیر عقلانی و غیر منطقی ست زیرا چنین هدفی ، غیر قابل دسترسی و وصول است . البته این خوب است که انسان مورد مهر و محبت و دوستی دیگران قرار گیرد اما فرد عاقل و منطقی­، هرگز علایق­، آرزوها و خواسته هایش را قربانی چنین هدفی نمی­کند­.

12 ) اعتقاد به این که لازمه ی احساس ارزشمندی­­، وجود بیش­ترین لیاقت ، شایستگی ، کمال و فعالیت شدید است .

این کار عملاً امکان پذیر نیست و تلاش و وسو اس در راه کسب آن ، فرد را به اضطراب ، نگرانی و بیماری های روانی مبتلا می سازد و در زندگی نیز احساس حقارت و ناتوانی به او دست می دهد­؛ به این ترتیب­، زندگی فرد همواره با شکست و ناکامی همراه خواهد بود اما فرد منطقی سعی می­کند که بهترین کارها را به خاطر خودش انجام دهد ، نه برای دیگران .

13 ) اعتقاد فرد به این که کسانی که خطا و اشتباه می­کنند ، باید به شدت تنبیه و سرزنش شوند .

این فکر ، غیر منطقی و غیر عقلانی ست زیرا تمامی انسان­ها دچار خطا و اشتباه می شوند . فرد منطقی و عقلانی ، هرگز خود و دیگران را سرزنش نمی کند . اگر دیگران هم او را سرزنش کنند ، در بهبود رفتار و اعمالش می کوشد . هم چنین اگر دیگران ، کار خطا و نا درستی انجام دهند ، سعی در درک علل آن کار دارد و اگر بتواند ، آنان را از ادامه ی کارهای نا درست ، باز می دارد .

4 1) اعتقاد فرد به این که اگر وقایع و حوادث آن طور نباشد که او می خواهد ، نهایت ناراحتی ، گرفتاری و بیچارگی به بار می آید و این مسأله برای او فاجعه آمیز خواهد بود .

چنین طرز تفکری ، اشتباه و بیهوده است زیرا ناکام شدن ، یک احساس طبیعی ست اما اندوه و نگرانی بسیار شدید و طولانی مدت ، یک موضوع غیر عقلانی و غیر منطقی­ست . فرد منطقی ، از بزرگ کردن موقعیت نا مطبوع و نا­خوشایند ، امتناع می­ورزد و در جهت بهبود و عادی نمودن آن اقدام می کند . البته ممکن است که موقعیت­های نا مطبوع مختل کننده ، اضطراب آور و مشکل ساز باشند اما به آن اندازه هم که فرد تصورش را در ذهن دارد ، وحشتناک و فاجعه آمیز نیستند ، مگر این که خود او ، آن را این گونه تعبیر و تفسیر کند .

5 1) اعتقاد فرد به این که بدبختی و نا خشنودی او به وسیله ی عوامل بیرونی به وجود آمده و انسان ، توانایی کنترل غم و اندوه و اختلال های روانی و عاطفی خود را ندارد و یا این که توانایی اش در این زمینه ، بسیار کم است .

اگر فردی بپذیرد که اختلالات و مشکلات عاطفی ، نتیجه ی احساسات ، ارزش یابی ها تلقین فرد به خودش است ، در این صورت کنترل و تغییر آن ها ، ساده و به راحتی امکان پذیر خواهد بود .

6 1) اعتقاد فرد به این که چیزهایی خطرناک و ترس آور ، موجب نهایت نگرانی می شوند و فرد همواره باید تلاش کند تا امکان به وقوع پیوستن آن ها را به تأخیر بیندازد.

این یک اندیشه و تصور غیر منطقی و غیر عقلانی­ست . فرد منطقی می­داند که خطرهای بالقوه ، به آن اندازه­ای که انسان از آن­ها می ترسد ، وحشتناک نیستند و اضطراب و ناراحتی ، نه تنها از وقوع آن ها جلوگیری نخواهد کرد ، بلکه موجب افزایش آن ها نیز خواهد شد . از این رو ، فرد منطقی و عقلانی ، به انجام کارهایی خواهد پرداخت که امکان وقوع خطرهای بالقوه را به حداقل برساند .

7 1) اعتقاد فرد به این که اجتناب و دوری از بعضی مشکلات زندگی و مسؤولیت های شخصی ، برای او آسان تر از مواجه شدن با آن هاست .

این نوع تفکر و اعتقاد فرد ، غیر منطقی و غیر عقلانی ست زیرا دوری و اجتناب از یک کار ، سخت تر و دردناک­تر از انجام آن است و علاوه بر مشکلات و نا رضایتی های بعدی ، موجب کاهش اعتماد به خود نیز می­شود . فرد منطقی و عقلانی ، آن چه را که باید در زندگی و کارهای روزانه ی خود انجام دهد ، بدون شکوه و شکایت زیاد به انجام می رساند و در عین حال­، از انجام کارهای دردناک و غیر لازم ، دوری می­جوید . او هم چنین پی می برد که زندگی­، آکنده از شکست­ها و موفقیت هاست ؛ بنابراین سعی می کند با مشکلات و نا­کامی­ها مبارزه کند و موانع را از پیش روی خود بر دارد . هم چنین فرد منطقی ، ضمن احساس مسؤولیت در زندگی ، از حل مشکلات خود نیز لذت می برد .

8 1) اعتقاد فرد به این که باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قوی تری تکیه کند .

با وجود آن که هر فردی تا حدودی به دیگران متکی­ست اما دلیلی برای افزایش وابستگی وجود ندارد زیرا وابستگی شدید ، به فقدان یا کاهش استقلال فردی و اعتماد به نفس می انجامد . فرد منطقی و عقلانی برای کسب استقلال و مسؤولیت برای خویشتن تلاش می کند اما هیچ وقت هم از دریافت کمک های لازم دیگران امتناع نمی ورزد . هم چنین به هنگام لزوم ، خطر می­کند و اگر هم شکست خورد ، آن را تجربه ای برای پیشرفت خود می داند .

9 1) اعتقاد فرد به این که تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه­ی زندگی ، تعیین کننده­ی مطلق رفتار کنونی او هستند و اثرات اتفاقات گذشته را به هیچ وجه نمی­توان نا دیده انگاشت .

این عقیده هم غیر منطقی و غیر عقلانی­ست . فرد منطقی و عقلانی در عین حال که گذشته را مهم می­شمارد ، می­تواند با بررسی اثرات رفتار و تجزیه و تحلیل عقاید باورهای اشتباه و نگران کننده­ی گذشته خود ، به تغییر رفتار و اعمال کنونی خویش اقدام کند . فرد سالم بیش از آن چه به گذشته توجه دارد ، به زمان حال و وضعیت موجود توجه می­کند .

20 ) اعتقاد فرد به این که برای هر مشکلی ، همیشه یک راه­حل درست و کامل وجود دارد و اگر انسان به آن دست نیابد ، بسیار وحشتناک و فاجعه آمیز خواهد بود .

این عقیده ، غیر عقلانی­ست . فرد منطقی و عقلانی می­کوشد تا حتی الامکان ، راه­حل­های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آن ها ، بهترین و عملی­ترین راه­حل را انتخاب کند . او هم چنین آگاه است که هیچ راه­حلی کامل نیست و سودمندی و مفید بودن راه­حل­ها ، امری نسبی­ست و بر حسب موقعیت­های مختلف ، تغییر می­کند .

منابع :

-نظریه های روان درمانی، جیمزپروچسکا-جان نورکراس، ترجمه یحیی سیدمحمدی

- «­نظریه­های مشاوره و روان درمانی­» «­عبد ا... شفیع آبادی­» «­غلامرضا ناصری­»



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

یادم باشدکه..(پیام تیریک عید نوروز92)

یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشته

یادم باشد زندگی را دوست دارم

یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم

یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد

یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم

یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود

یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم

یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم

یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت

یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم

یادم باشد زمان بهترین استاد است

یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم

یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود

یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود

یادم باشد قلب کسی را نشکنم

یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد

یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست

یادم باشد که ادمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

راهکارهای عملی در برابر افت تحصیلی دانش آموزان

2- تغییر در نحوه تدریس معلمان مدارس

بکارگیری برخی روش های تدریس در مطالعات تجربی و شبه تجربی، بهبودهایی را در وضعیت درسی و دلبستگی های اجتماعی به مدرسه و کاهش هایی را در رفتار نابهنجار داده است. تعدادی از مطالعات، بالا بودن نمره های درسی را با میزان آموزش فعال و حمایت مستقیمی که معلمان از تلاش های دانش آموزان برای یادگیری فراهم می کردند، مرتبط دانسته اند(بروفی و گود1986). اداره ی فعالانه کلاس، یادگیری مشارکتی به طور معناداری به نمره های بالاتری در ریاضیات و میزان احساس تعهد دانش اموز به مدرسه، منجر گردید و همچنین میزان کمتری از تعلیق یا اخراج از تحصیل را در میان دانش آموزان درمقایسه با کلاس های گروه کنترل به دنبال داشت(هاوکینزولام1987).

در مجموع، روشهای یادگیری مشارکتی، امیدهایی را برای تغییر در الگوهای تأثیرگذاری همسالان در مدرسه، کاهش شکست تحصیلی و افزایش علاقه مندی و تعهد به مدرسه و ایجاد علاقه به دیگر روندهای اجتماعی، به وجود آورده اند.

3- تعلیم خصوصی

روش دیگر در ارتقای سطح پیشرفت تحصیلیتعلیم خصوصی دانش آموزان است.(کویی، داج، 1988). (کویی و کربیل1984) مشاهده کرده اند آموزش خصوصی حتی بدون آموزش مهارتهای اجتماعی_ به دانش آموزان کلاس چهارم که از نظر درسی ضعیف و از نظر اجتماعی طرد شده بودند، باعث کاهش طرد از سوی همسالان و رفتارهای مخل نظم در کلاس و بهبود قابل ملاحظه ای در نمره های خواندن و ریاضیات گردید. شواهد دلالت بر این دارند که هم بهبود روش های آموزشی که مورد استفاده معلم هستند و هم برنامه های آموزشی خصوصی، در کاهش شکست تحصیلی و رفتارهای مشکل زای کودکان امید بخش بوده اند.

از دیگر راهکارهای عملی در برابر افت تحصیلی دانش آموزان

1-علت افت تحصیلی را از خود دانش آموز جویا شوید.

2- با دادن مهلت به او، منتظر بهبود وضعیت تحصیلی او باشید.

3- برای مطالعه و انجام تکالیفش برنامه ای تدوین نمایید.

4- اگر او به اظهار نقطه نظرات خود پرداخت کاملا به او گوش فرادهید و سعی کنید او را مورد سرزنش یا تایید قرار ندهید و یا به میان حرف های او نپرید. و در پایان از او به خاطر اینکه نقطه نظرات خود را با شما در میان گذاشته است از او تشکر کنید.

5- برای مقابله با افت تحصیلی فقط توجه او را به این نکته جلب کنید که از او توقع دارید که در کارنامه نوبت آینده اش هیچکدام از نمرات کمتر از 15 نباشد. برنامه ریزی برای کسب چنین نتیجه ای را بر عهده خودش قرار دهید و به او یادآور شوید که اگر در این رابطه کمکی از شما ساخته باشد دریغ نخواهید کرد.

6- به والدین بگویید این کار اشتباهی است که با دیدن نتایج خوب تحصیلی فرزندشان احساس غرور کنند، این عمل، سبب می شود که بچه ها گمان کنند که نتایج تحصیلی آنها پیش از آنکه متعلق به خود آنها باشد، به والدینشان تعلق دارد. این کار بسیار خطرناکی است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ویژگی های افراد مثبت نگر و منفی نگر

ü     همه چیز در نظر آنها زیبا و لذت بخش بوده و سعی می کنند از مواهب زندگی بیشترین استفاده را ببرند.

ü     در ارتباط های اجتماعی خود و دیگران حسن ظن دارند(مگر خلاف آن را ببینند) و سعی می کنند در حد توان به دیگران خدمت و کمک کنند.

ویژگی های افراد منفی نگر

§        همیشه از وضعیت موجود و گذشته خود شکایت دارند و نسبت به آینده بدبین هستند.

§        غالبا با نظرات دیگران بدون دلیل منطقی مخالفت می کنند.

§        در گفتارهای خود از کلمات و عبارات منفی به کرات استفاده می کنند.

§        در برخورد با کوچکترین مانعی از تلاش دست می کشند و دیگران یا شرایط را عامل شکست و بدبختی خود می دانند.

§        تمرکز فکر ندارند و ضد ونقیض صحبت می کنند و در رفتارهایشان خطا و اشتباه زیاد است، به عبارت دیگر«اول عمل می کنند بعد فکر»

§        چون منفی نگر هستند، افکارشان برآنها تسلط دارد.

§        اگر از آنها خواسته شود درباره ی موضوعی نظر بدهند فقط به جنبه های منفی آن توجه کرده و همان را بیان می کنند. به قول معروف « نیمه خالی لیوان را می بینند»

§        از کاه کوه می سازند و ا درگیر شدن با مشکلات گریزانند.

§        غالبا افسرده، کج خلق، بدخواب، کم اشتها، عصبی و ناتوان هستند.

§        در ارتباط های اجتماعی خود به همه کس و همه چیز شک و سوء ظن دارند و فکر می کنند که همه علیه آنها توطئه می کنند. 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

راهکارهای تقویت تفکر مثبت

6- با خوش بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند.

7- هر روز صبح که از خواب بر می خیزیم با نگاه کردن به یک منظره یک تابلوی نقاشی زیبا و با اسماء الله روز خود را با نشاط و خوش بینی آغاز کنیم.

8- از افراد منفی نگر یا موقعیت هایی که باعث ایجاد افکار نا خوشایند و منفی می شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.

9- به مشکلات به عنوان کمکی برای ارزیابی توانا یی های خودنگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه ای مهم هستند که ما آنها را مهم می پنداریم.

10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.

11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.

12- به ندای منفی درونی خود و تلقین های مخرب و نگران کننده ی دیگران بی توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.

13-از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می شود دوری و سعی کنیم روش ندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.

14-هرگز شعار خواستن، توانستن را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می رسیم.

15- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگ تکرار نخواهن شد.

16- برای تغییر اوضاع وشرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می توانیم آنها را از بین ببریم.

17- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده ای داشته باشیم.

18- هر وقت احساس کردیم افکار منفی به سراغمان می آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.

19- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده ایم به رختخواب نرویم.

20- خندیدن را فراموش نکنیم. خندین باعث می شود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکا مثبت شاد بدهند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

برنامه هایی برای پیشگیری از بحران

راهنمایی قابل انتظار

دومین تکنیک از جمله ی راهنمایی قابل انتظار است دارای گونه ای با نام ایمن سازی هیجانی می باشد ارائه ی راهنتمایی قابل انتظار شامل گرایش عقلانی شود دانش آموز به سمت وقایعی است که احتمالاً در آینده اتفاق می افتد و او در جهت فراهم سازی مواجهه ای موثر کمک می کند. ایمن سازی هیجانی بر احساسات آینده بیشتر از شناخت تاکید می ورزد. حوادث مورد بحث مواردی هستند که تجربه نشان داده است برای افراد در مواجهه آن دشوار است و ممکن است بر اجرای آموزش تاثیر گذارد.

مثال هایی برای راهنمایی قابل انتظار از جمله ی برنامه هایی هستند که بر کمک و یاری کودکان در تعدیل و وفق دادن آنها برای فضاهای سازمان یجدید طراحی گردیده است و یا اینکه برنامه هایی که به دانش آموزان در مورد آنچه که مورد انتظار است چه از نظر عقلانی و چه از نظر هیجانی در هنگام تولد برادر یا خواهر اطلاع رسانی می کنند.

برنامه های گزینش

سومین تکنیک پیشگیرانه شامل تنظیم روشهای کار برای تشخیص و شناسایی کودکان است که نسبت به موقعیتها خطرناک بسیار آسیب پذیر هستند و به منور دریافت کمک به صورت احتمالی در زمان مناسب است . برنامه های گزینش شامل ابزاری (معمولاً پرسشنامه ، سنجش مقیاس ها واولیت ها و یا تست های گروهی) است که برای تعیین و تشخیص این است که چه کسی در خطر بالا می باشد. اقدام پیگیری ممکن است راهنمایی قابل انتظار کارگاه ، برنامه ی درمانی ویژه و یا مشاوره ی پیشگیرانه باشد گزینش مخصوصاً در هنگام تشخیص کودکان در معرص خطر شکست تحصیلی بسیار موثر است اما امکان دارد گزینش برای تشخیص کودکانی طرح ریزی می شود که همچنین معرض خطر دیگر انواع بحران ها باشند. یک نمونه می تواند تلاش برای یادگیری خانواده هایی شود که در آینده ای نزدیک برای افزایش تعداد خود ، برنامه ریزی می کنند بچه ها ممکن است برای کارگاه شناسایی می شوند تا در آماده سازی برای خواهر یا برادر جدید تسهیل و کمک رسانی شود.

مشاوره

خدمت و مشاوره، راه  و شیوه ی مهم دیگری است که روانشناسان مدرسه و دیگر پرسنل خدماتی ویژه می توانند به طور پیشگیرانه در بحران ها اقدام نمایند. مشاوره به عنوان کمک و یاری حرفه ای تعریف شده است.

مشاور در این زمینه به عنوان مددکار خدمتی ویژه تعریف شده است که با معلمان و مدیران و یا والدین در راستای کمک به آنها به صورت موثر به کودک و معلم در بحران همکاری می نماید. متخصص سلامتی روان از طریق کار با معلمان و والدین می تواند به این افراد کلیدی و مهم یاری رساند که از کودکان دچار بحران شده و واقع در موقعیت بحرانی پشتیبانی و حمایت کنند و همچنین به نیاز های هیجانی مختلف کودک حساس باشید که ممکن است چنین نیازهایی را در طول دوره ی بحران دارا باشد.

تحقیق

انجام تحقیقات معمولاً به عنوان فعالیت پیشگیرانه تلقی نمی گردد.

هر چه در مورد پدیده ای از طریق تحقیق بیشتر آگاهی ایجاد شود در نتیجه بهتر می توانیم آن پدیده را کنترل و پیش بینی نماید هرچه بیشتر در مورد بحران ها اطلاعات داشته باشیم و آنها را درک کنیم در نتیجه در ایجاد کارگاه ف برنامه ی درسی و آموزشی برنامه های راهنمایی قابل انتظارف برنامه های گزینشی و اقدامات مشاوره ، موث تر خواهیم بود. تحقیق و بررسی مورد ارزیابی در بحران ها و همچنین برنامه های اقدامی بحران جز کارها و تواناییهای روان شناسان مدرسه است و //// کودک و زمان قابل دسترس برای مشاور و مهارت های مشاور بستگی دارد. اقدامات گروهی که ضمن // پیشگیرانه است و ممکن است برای مواجهه با نیاز زیاد به مشاوره بحران در مدارس بسیار لازم و ضروری باشد. دوبخش بعدی این کتاب ر مورد مشاوره ی بحران در مداس و اقدام در اواع ویژه موقعیتهای است. روانشناسان مدرسه و دیگران در مدارس می توانند تاثیر عظیمی بر سلامت روان کودکان داشته باشند که در گروی اطلاع آنها و اقدام فوری // کمک دانش آموزان است که واکنش های مواجهه ی مثبت را در هنگام بحران ایجاد نمایند. کودکان ممکن است به آرامش باز گردند و زمان زیادی را از یادگیری آشفتگی و در هم ریختگی هیجانی از دست نمی دهند و شاید استراتژی های مواجهه ای جدید و موفقیت آمیز را به عنوان نتیجه ی گذراندن و طی کردن بحران با موفقیت را ایجاد نمایند. آن ها قادر به رویارویی با خطر ها در سراس زمان زندگی خود همراه با اعتماد به نفس بالا و موفقیت خواهند بود. اگر در ایجاد مشاوره ی بحران و مهارت های اقدامی موفق باشیم و همچنین برنامه های پیشگیری را اجرا نماییم . در نتیجه برای اینده ی کودکان به طور قطعی مفید و سودمند خواهد بود.

موضوعات و مسائل مربوط به رشد در مشاوره بحران

تعدادی از متون در مشاوره و حتی متن هایی که صرفاً بر مشاوره ی کودکان متمرکز گشته اند نکته ای مهمی را نادیده گرفته اند کودکی 5 ساله نوجوان 16 ساله اساساً دارای استعدادهای متفاوتی برای رویارویی با اطلاعات و واکنش به حوادث هستند.

/// هادر رشد شناختی، اجتماعی و هیجانی به این معناست که آنها به خطرها به طور متفاوتی واکنش ناشن می دهند و به مشاوره های متفاوتی نیاز دارندتا بتوانید به بحران واکنش نشان دهند . حادثه ی شبیهی مثلاً مرگ والدین ممکن است بحرانی برای کودکی پیش دبستانی و همچنین فردی دبیرستانی به شمار آید اما هر یک از آنها به طور متفاوتی به این حادثه مواجهه می شوند و به آن واکنش نشان می دهند . مشاوره با کودکان کم سن و سال اغلب شامل کاربرد موارد غیر کلامی می باشد که ممکن است بیشتر متضمن استخارج و انعکاس احساسات و همچنین بر توانایی و استعداد عقلانی درمان جو و سطح بالای رشد اخلاقی او سرمایه گذاری می کنند و بیشتر برای نوجوانان موثر تر است روانشناسان مدرسه همچنین می توانند از نوجوانان اعتراف بگیرند و بحران مناسب با هر سنی از ایجاد /// را به کار برند.

اصول مشاوره ی بحران کلی (عامل) طرح ریزی نشد و منطقی به نظر می رسد توقع داشته باشیم که کودکان کم سن و سال در اعتراف بحران با دشواری مواجهه ی می باشند و تمایل بیشتر به سمت کاربرد دفاعیات نارس و ناکامل است و از قبیل : انکار و فرافکنی در راستای امتناع در مواجهه با بحران می باشد در تناقص با آن ، نواجوان ممکن است دفاعیات پیشرتفه تری از قبیل تفسیر و توجیه با استدلال منطقی و .. توجیه عقلی باشد. در مشاوره کودکان ممکن  است زمان بیشتری صرف کشف واکنش و احساسات در موقعیت بحرانی شود و همچنین صرف انجام و ایجاد سیستم های حمایتی می شود که در حل مسئله طویل درگیری باشد. سپس با نوجوانان درس و سال بیشتر ممکن است تمرکز بیشتر ایجاد توقعات منطقی امکان داشته باشد و اینکه از اطمینان آفرینی غلط امتناع ورزند و همچنین زمان بیشتری صرف فعالیتهای متمرکز بر حل مسئله صرف شود.

نتیجه:

روانشناسان مدرسه دارای نقش مهم و کلیدی به منظور کمک به کودکان در مواجهه و بازیابی آرامش بعد از واکنش روانی به موقعیت خطرناک هستند. جمع آوری و افزودن نمونه های (نسخه های) دسته بندی بحران بالدوین به یکدیگر می تواند تعداد زیادی از وقایع را فراهم آورد که از جمعیت سنین مدرسه اتفاق می افتد و بدون شک در یادگیری موثر کودکان مدرسه ای دخالت دارد. تکنیک ها و تئوری های مربوط به مشاوره ی بحران نسبتاً دارای پیشینه ای کوتاه از نظر کاربرد و ارزیابی هستند . بیشتر آنجه با کودک بحران زده انجام شده است به نوع بحران وسن کودک وزمان قابل دسترس برای مشاوره ومهارتهای مشاور بستگی دارد. 

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

اهداف مشاوره بحران

اصول کلی مشاوره

مسلم است که مشاوره ی بحران با مشاوره ی معمول و رایج در مدرسه متفاوت است و دارای اهداف فوق الذکر می باشد پس به  همین دلیل تعیین استراتژی کلی برای کمک به افراد بحران زده بسیار مفید است . آنچه که خواهیم گفت عبارت ازمدل کلی است که حاصل کار لیندمان در سال 1944، کاپلن در سال 1964 و راسک در سال 1971 و دیگران می باشد. مشاور فردی که این تکنیک های را وابسته به نوع بحران و سن دانش آموز تغییر می دهد و در نتیجه آن ها را تعدیل می نماید. اگر چه من اصول را به ترتیب و بر اساس مورد کاربردشان در بحران طرح ریزی کرده ام اما آنها در عمل متوالی و زنجیره ای نمی باشند.

در کار با دانش آموزان بحران زده:

1-    فوراً مشاوره را آغاز نمایید. بر اساس تعریف؛ بحران عبارت از زمانی است که کودک در خطر آسیب زیاد از نظر هیجانی قرار دارد. اگر دانش آموز زمان زیادی را در چنین موقعیت خطرناک باقی بماند و در انجام اعمال خود ناتوان شود در چنین حالتی بازگشت به تعادل اولیه  با دشواری بیشتری همراه خواهد بود.

هنگامی که شخص درسردرگمی و بدون هیچ نوع حمایت انسانی باقی می ماند، درد و اضطراب نتیجه ی قطعی آن است.

2-لایق و شایسته باشید. دانش آموزان به مقدار خاصی از اطمینان آفرینی در طول دوره ی بحران نیاز دارند. هر چه مشاور بیشتر به آنها مدل حل مسئله ای شایسته و با صلاحیت را ارائه دهد و همچنین فرآیند اقدام و به دست آوردن اطلاعات لازم جهت انتخاب میان گزینه ها و انجام کار را شرح می دهد در نتیجه کودک هم بیشتر قادر به آغاز عملکرد به طور مناسب خواهد بود. عملکرد بالاتر از حس امنیت و محفوظیت و مشاهده ی مدل واضح بوجود خواهد آمد. مشاور به لیاقت و شایستگی آنها جلب نمی شود اما آن را در سوابقش جهت ادامه ی مشاوره نگهداری می کند..

3-    حقایق موقعیت موردتوجه قرار دهید مشاور قبل از پیشرفت وادامه روندکار باید با دقت اطلاعاتی را در مورد وقایع بوجود آورنده ی بحران جمع آوری کند و همچنین مقدار زیادی از جزئیات را تا حد امکان استخراج نماید. نه تنها راه حل از این حقایق حاصل می گردد بلکه اطلاعات واقعی و محسوس در مورد موقعیت وهمچنین رفتار دانش آموزان را مورد بررسی  ودقت نظرقرار می دهد.

آیا کودک به طور منطقی رفتار می کند یا غیر منطقی ؟ این قبیل رفتار و تصمیم ها به مشاور امکان قضاوت در مورد میزان بحران را فراهم واین امکان رابه می دهدتا بر اساس آن به کارش ادامه دهد.

4-    احساسات فردی را منعکس نمایید. مشاور باید صریحاً بروی بحث در مورد تجربه موثر دانش آموز متمرکز شود او را تشویق به برخورد مناسب نماید هدف فقط ایجاد درک همدلانه نیست بلکه اجازه ی تغییر است.

کودک باید یاد بگیرد که احساسات می تواند مورد بحث و بررسی  قرار گیرد .

5-    به کودک کمک نمایید تا بفهمد که واقعه بحرانی اتفاق افتاده است. حالت دفاعی کودک را تایید و پذیرش نکنید و اجازه دهید مکانیسم های افکار و یادگیر حالات دفاعی انجام شود و به طور غیر ضروری موقعیت بحران را به تاخیر بیندازد. بعضی از افکارها ممکن است در واقع مرتبط باشند و در آن به کودک فرصت داده می شود که در مود آنچه که اتفاق افتاده است به طوری احساس و بی تفاوت باشد افکار کامل و طلایی امکان ندارد که منجربه پیوست و ارتباط شود. دانش آموزان را تشویق به کشف و فهم وقایع بحرانی کنید که بدون غرق شدن در آن باشند. مشاور می تواند از طریق پرسش سئوالات به موقع و مناسب ، سرعت و روند اکتشاف را کنترل نماید رابرت در سال 2000 پرسش هایی را در مورد تعیین روشهای مرتبط قبلی و وضعیت خطرناک و یا کشنده مطرح نمود.

6-     حس تقصیر و گناه را تقویت نکنید. این استراتژی همچنین راهی برای جلوگیری از حالت تدافعی  دانش آموزان و تشویق به پیوت میباشد اگر کسی بتواند بر آنچه که اتفاق افتاده است متمرکز گردد و در این وضع کودک ممکن است با سرعت بیشتری از جای خود حرکت کند. تمرکز باید به سمت عزت نفس و استعداد و نقاط قوت تغییر یابد نه اینکه به سمت سب و علیت و جرم (گناه) بیرونی متمایل باشد.

7-    اطمینان آفرینی غلط نکنید. مشاور باید همیشه صادق و راستگو و همچنین واقع گرا باشد ولو اینکه ارائه ی دلداری غیر واقع گرایانه، وسوسه انگیز است . فرد بحران زده همیشه دچار اضطراب ، افسردگی و یا تنش است مشاور باید تصدیق کند که ناراحتی احتمالاً تا زمان خاصی ادامه خواهد داشت. در همین موقع ممکن است بعضی حس ها از قبیل حس امید و انتظار فراهم شود که شخص سر انجام بر بحران غالب گردد. مشاور باید صریحا" بگویید که همیشه امکان زخم و آسیب و همچنین دلسوزی حاصل از بحران وجود دارد . با این حال با کودک یا نوجوان سر انجام قادر به پیشرفت در زندگی خود خواهد بود و ممکن است حتی نقاط قوت جدیدی را در خود ایجاد کند.

8-    تقدم انجام اعمال را باز شناسید. فرد به کمک و یاری واقعی در انجام کارهای روزمره در طول زمان بحران نیاز خواهد داشت. هر مصاحبه ی مشاوره ای بحران باید نتیجه قطعی در مورد بعضی اقدامات داشته باشد که درمان جو قادر به انجام آن باشد . بازگردانی به حالت اولیه درمان جو بسیار ضروری و حیاتی تر از تلاش قربانی برای موفقیت است چون انجام عملیات موثر به بازگردانی  حس اعتماد به نفس و کمک به خویشتن اومی کند.

در نتیجه او باید به حالت دموکراتیک تر بر گردد. تکنیک هایی از قبیل onedownsmansgip جایی که مشاور از شرکت و همکاری دانش آموزان برای حل مسئله قدردانی می کند در حالیکه همکاری خود مشاور کاهش می یابد در این وضعیت به مشاورجو اجازه  ترک اقدام بحران را با حس دستاورد و اجرا بدهید . کمک به افراد برای بدست آوردن پاداش های دیگر از منابع رضایت ( خشنودی) است. اگر چه این اصول ممکن است به طور کلی برای همه ی مشاوره ی بحران و اقدام به کار رود ولی فهم پی بردن تکنیک هایی ویژه مهم است که برای نوع معین بحران مناسب است . جدول 1- اهداف و تکنیک های اقدامی را فهرست بندی کرده است که مناسبترین دسته بندی انواع بحران بالدوین میباشد.

مشاور بحران

موارد کمتری صریحاً در مورد احساسات مشاور و رفتار انطباقی او در هنگام بحران نگاشته شده است با این حال واضح است که کارگران در معرض خطر از قبیل آتش نشان ها به طور مخالف و مضر از واکنش به بحران تاثیر پذیر هستند.

واکنش به فاجعه هایی مخصوصا" فجایع هوایی بعضی مواقع دشوار هستند اما همه ی کارگزاران اورژانسی در معرض آسیبهایی شبیه به قربانیان بحران هستند. آنها همچنین علائم استرس را از خودشان نشان خواهند داد . پاسخ واکشن ها، فردی می باشد وممکن است برای مشاهده کننده قابل درک نباشند اغلب مشاهده ی عواقب واقعه آسیب زا می تواند تجربه ی گذشته و آسیب درونی و فقدان را یادآوری نماید. آموزش و بررسی در حالیکه مددکار در طول دوره ی بحران کمک رسانی می نماید باعث جلوگیری و یا کاهش انتقال از تحلیل گر به احساسات تحلیل شونده می شود.

بحران در کودک هنگام بحران برای مشاور است چون واقعه (حادثه) ممکن است به طور ناگهانی و غیر منتظره پیش بیاید و چون مشکل کودک ممکن است کاملاً جدی باشد به همین دلیل مشاور احتمالاً اضطراب و آشفتگی گذرا را تجربه می نماید .

جدول 1-1   اصول کلی مشاوره ی اقدامات هدفمند مخصوصاً مطابق با شش دسته ی بالدوین

نوع بحران

اهداف

اقدامات کلی

بحران مزاجی (موضعی)

رویاروی با واقعیت

فراهم آوری اطلاعات تربیتی

جلوگیری و ممنوع معنای ضمنی (معانی) پنهای مجدد رجوع به متخصص

تحولات منتظره و قابل پیش بینی زندگی

رویارویی با واقعیت

راهنمایی منتظر

فراهم آوری گروهای پشتیبان

استرس آسیب زا

معنی کردن ایجاد معنی

حفظ تعادل هیجانی

حفظ خویشتن شناسی

کمک به فهم درمان جو در مورد تاثیر اتفاق

تجهیز به مکانیسم های موجود مرتبط ( پیوست)

فراهم آوری مکانیسم های جدید پیوست

بحران های رشدی - بلوغی

روابط تقویت و حمایتی

شناسایی موضوعات و موارد زیر بنایی

حمایت و پشتیبانی از درمان جو در تعریف مجدد

روابط و ایجاد واکنش های میان فردی انطباقی

 

 

 

بازتاب بحران از نظر آسیب شناسی

حفظ خویشتن شناسی

رویارویی با واقعیت

پشتیبانی و حمایت از سعی و تلاش برای واکنش به موقعیتهای پر اضطراب و انطباقی تا حد امکان

یافتن شیوه هایی برای کاهش استرس

رجوع به متخصص

عدم واکنش به مسائل و مشکلات زیربنایی

فوریت های روانپزشکی

حفظ خویشتن داری

معنی سازی

اقدام سریع برای کاهش خطر

اقدام سریع شرایط طبی و روان پزشکی

روشن سازی و توضیح موقعیت

تجهیز به همه ی منابع روانشناسی و طبی ضروری

 

تعدادی از اصول رفتاری مشاور همچنین ممکن است مورد شناسایی قرار گیرد.

      1- گزینه ی نادرست و دیگر اقدامات استرس زا را در خود رفع نمایید. وظایف و نقش هایتان را مشخص و اولویت های خود را دسته بندی نمایید و محدودیت خود را درک کنید. تا می توانید زمان خود را صرف بحران کنید و مواردی که فوری و ضروری نیستند را به تعویق بیندازید.

      2- از اعمال تکانشی خودداری نمایید. شما باید به سرعت عمل کنید اما همچنین زمانی را هم باید صرف طرح ریزی در هنگام بحران کنید. افکار خود را متمرکزکنید و در مورد امکانات پیش از مشاهده بخش های موثر موقعیت بحرانی تفکر و تصمیم گیری نمایید.

      3-اختیار را محول کنید. پاسخ طبی به بحران عبارت از فرآیند ( پروسه ای ) ارزیابی و اولیت بندی اقدامات مورد نیاز در طول شرایط بحرانی است. جزء مهم ترین ریسک ها به شمار می آید ونه تنها برای شناسایی بیماری او است بلکه نقش ها و وظایفی راکه برای پرسنل پزشکی مختلف اختصاص داده شده است مشخص می نماید. آرمان و کمال مطلوب وجود تیم چند رشته ای مطلوب در مدارس است و می تواند با تلاش فراوان تبدیل به واقعیت شود.

      4-در هنگام بحران از طریق محول کردن و انتقال اختیار در میان روانشناسان مدرسه ، مشاوران، مددکاران اجتماعی، پرستاران مدرسه، مدیران و معلمان می تواند حداقل ازتکرار  تلاش ها جلو گیری و درست نمایی بزرگ را ایجاد کرد که متخصصان می توانند به بهترین نحو با چنین کارهایی روبرو شوند

      5-آرامش و ملایمت را به شیوه ای صامت(هماهنگ) از طریق شخصیت خود الگو قرار دهید . برای مثال اگر چه کارل راجرز در سال 1957 استدلال کرد که مشاور همیشه باید با درمان جو صادق باشد هنگامی که این قبیل آزادی ممکن نیست  مورد علاقه ی درمان جو قرار گیرد،) اگر مشاورتحت تاثیر مواجهه هیجان محور باشد به کرات پیش می آید (به دفعات زیاید پیش می آید.

6-  مجهز باشید. اسکوت موتو هنوز معتبر است. هرچه کسی بیشتر در مورد بحران خاص دربچه ها اطلاعات داشته باشد در این صورت فرآیند (پروسه) کاربا بچه ها اسانتر انجام میشود

یکی از هدفهای این کتاب عبارت از فراهم آوری اطلاعات برای روانشناسان و دیگر پرسنل مدرسه می باشد که نحوه آغاز کار با بحران های رایج و اطلاعات اساسی وبنیادی آنها رادر بر خواهد داشت. مجهز باشید معنی دیگری هم دارد با این حال به معنای پیش بینی بحران های مختلف است که اتفاق خواهد افتاد و مقداری انرژی برای طرح ریزی و پیشگیری اجرایی صرف می نماید که ازتبدیل شدن موقعیتهای خطرناک به بحران برای تعداد زیادی از بچه ها جلوگیری می کنند.

برنامه های  نظارت و بررسی را دنبال کنید. پولاند و میکرمیک در سال 1999 اظهار کردند که پرستاران بحران ممکن است به خود و دیگران در مواجهه با عواقب بحران کمک نماید و چنین کمکی از طریق شناخت خود و همچنین راجع به محدودیت های فرد امکان پذیر است .راههای دیگری هم برای کمک وجود دارد و از جمله ی آن ها: از طریق تقاضا برای حمایت ویژه از خانواده تان از طریق مراقبت از خود از نظر فیزیکی ، از طریق حمایت اعضای دیگر تیم، از طریق کابرد شوخی ، از طریق شناسایی شما هدف از بررسی و بازجویی عبارت از ر دیابی مددکاران در بحران و حرکت به سمت مدیریت استرس مجزا و فردی است . باز جویی و بررسی خودش می تواند مواجهه ی هیجان محور را فراهم آورد که در آن امکان ابراز عقاید و هیجانات در محیطی امن از نظر روان شناسی وجود دارد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

انواع بحران :حالتی،رشدی-بلوغی و....

 کارشناس دیگر ممکن است اطلاعاتی را فراهم کند که قابل فهم تر و موثق تر از آنهایی باشد که در مدرسه موجود ودر دسترس باشد . اگر دلیل واقعی درخواست و تقاضا به منظور بحث در مورد مشکل جدی تر باشد و خارج از چهارچوب و قلمرو مدرسه برای حل آن باشد در این وضع مراجعه ی بلند مدت برای اقدام درمانی لازم می باشد.

تحولات قابل پیش بینی زندگی

دومین دسته بندی بالدوین در سال 1978 شامل بحران های حاصل از تحولات قابل پیش بینی دوران زندگی می باشد این موارد بحران هایی هستند که تحولات و تغییرات قابل پیش بینی و معمولاً اصلی زندگی را منعکس می کنند که درمان جو شاید کنترل اساسی و مهم داشته باشد و یا اینکه ممکن است چنین کنترلی ذاتی و قابل توجه را نداشته باشد.

تغییرات معمول برای کودکان از جمله ورود آن ها به مدرسه ، انتقال از رتبه ای  به دیگر رتبه ، انتقال به مدرسه ای دیگر می باشد تولد برادر و خواهر و یا بارداری برای نوجوان می تواند در این طبقه بندی (دسته بندی ) قرار گیرد و آنها را از وضعیتی به دیگری منتقل نماید. یک دیدگاه برای مواجهه شدن با بحران های مرتبط با تحولات زندگی عبارت است از فراهم آوری اطلاعات در مورد آنچه که در زندگی فرد اتفاق می افتد. من به عنوان تکنیک پیشگیر، راهنمایی انتظاری را در بخش اصلی دیگر مطرح می کنم اما کودک در اوج (اواسط ) تغییر و تحول به آگاهی در مورد آنچه که احتمالا در آینده اتفاق می افتد نیاز دارد و همچنین آنچه تجربیات معمول (عادی) و هیجانات است که مربوط به طی کردن این قبیل تحولات است و (کودک برای گذراندن چنین تحولاتی به دانستن آنها نیاز دارد). این نوع از اطلاعات اصولی و مهم می تواند از طریق پرسنل مدرسه فراهم گردد. مورد بعد عبارت است از اینکه به همسالان اجازه داده شود که این اطلاعات را فراهم آورند. استراتژی دیگرایجاد گروه های پشتیبان است که شامل تعدادی از کودکان است که در رویارویی با تحولات و دوره ی تغییر یکسان و شبیه به هم می باشند. اگر این گروه به صورت بهینه و مناسب عمل کنند در این حالت شاید به ابراز احساسات و اکتساب مکانیسم هایمرتبط و سود بخش کمک کند و انجام آنها را تسهیل نماید که این مکانیسم ها به عنوان اعضای هم تجربه می باشند و در حل مسا ئل متقابل به یکدگیر ملحق می شوند. حتی کودکان کم سن و سال تر می توانند مسائل و مشکلات گروه را حل نمایند و این را از طریق شیوه هایی از قبیل دایره ی جادویی (Magiccivcle) و یادگیری دیدگاه های ساختاری به منظور بحث کلاسی بچه ها صورت می گیرد .که این بحث ها در مورد شناسایی تعارض و تناقص ها و مسائل بچه ها می باشند.

استرس آسیب زا

سومین دسته از بحران ها نتیجه وقایع و حوادث آسیب زا است . این موارد عبارت از بحران های هیجانی که توسط محرک های تنش زای تحمیل شده از بیرون بوجود می آیند و یا موقعیتهای بسیار غیر منتظره و غیر قابل کنترل (مهار نشده) هستند و اینکه از نظر هیجانی ، سخت وطاقت فرسا می باشند .یونگ در سال 1998 توانست شش نوع از خطر های آسیب زا را تعیین نماید که از جمله موارد زیر می باشند:

 بیماری و یا صدمه سخت وجدی ، مرگ غیر منتظره و ناگهانی ، مرگ و یا صدمه ی وحشتناک، اقدامات و عملیات جنگی، حوادث طبیعی و حوادث صنعتی بشر ساز (ساخت بشر) .وقایع آسیب زا برای کودکان در مدرسه شامل مرگ ناگهانی اعضای خانواده، بیماری فاجعه آفرین ، بستری شدن در بیمارستان ، ناتوانی و از کار افتادگی والدین، طلاق والدین ، نقص عضو( نقص جسمانی)، بارداری، تجاوز جنسی و شکست علمی می باشند. دانش آموزان اغلب با یک یا چند مورد از این گونه وقایع روبرو می شوند که از نظر روانی برای آنها سخت و طاقت فرسا می باشد و همچنین در کاربرد استراتژی های مرتبط قبلی ناتوان هستند. اولین هدف مشاوره ، کمک به درک و کودک از تاثیر وقایع و حوادثی است که اتفاق افتاده است. درمان جو ( کسی که مورد مشاوره قرار می گرد) احتمالاً به علت فوریت و ناگهانی بودن اتفاق، زمانی برای تفکر در مورد همه ی تاثیرات وقایع و اتفاقات نداشته است. شناسایی رویداد و احساسات مرتبط به آن باعث می شود که کودک واکنش های تدافعی مناسب و جنبه ی فکری مورد نیاز را کسب کند. مصاحبه های یاری دهنده بی رهنمود سنتی می تواند چنین عملی را به انجام رساند و همچنین پیوست ارزیابی محور را برمی انگیزاند . هدف دیگر برای کمک رسانی در این نوع از بحران عبارت از مجهزنمودن کودک به هر مکانیسم دفاعی است که ممکن است آن را داشته باشد . اگر فرد شیوه های رویارویی با استرس را در موقعیتهای دیگر شناسایی کرده است در این حالت مشاور می تواند موارد زیر را به کودک یادآوری نماید: که آنها ارزیاب محور و یا هیجان و مشکل محور هستند و قصد استفاده از مهارت های قدیمی را در بحران جدید دارند. اگر مشاوره جو ابداً با آن کنار نمی آید و در این حالت نیاز به یافتن مکانیسم های جدید برای دانش آموزان باشد. برنر در سال 1984 به پردازش (فرایند) آموزش استراتژی های مرتبط جدید اشاره کرد و بر این عقیده است که تکنیک های جدید برای یادگیری موقعی آسانتر هستند که به واکنش ابتدایی کودک نزدیک و شبیه باشد. برای مثال ، معلم یوشع به او کمک کرد تا به جای اعمال تکانشی (کسی که از روی انگیزه ی آنی و بدون فکر قبلی عمل می کند) بتواند عمل دیگری را جایگزین کند که به عنوان تکنیک پیوست بعد ازترک او ازسوی مادرش بود. اولین اقدام تکانشی ( برانگیزشی) جاش از جمله ابراز عصبانیت خود از طریق دویدن در کلاس بود و همچنین نیمکت ها را فشار می داد و افراد را از مسیر راه خود خارج میکرد.

معلم به او کمک می کرد تا بتواند در مورد چندین فعالیت فیزیکی نیرومند فکر کند که در عین حال آن فعالیتها مخرب نباشند و همچنین بتواند باعث تخلیه هیجانات انباشته شده و باقیمانده ی او شود.

شیوه دیگر برای کمک به قربانی بحران آسیب زا عبارت از رهاکردن آنها از محرک های تنش زای دیگر و نا مرتبط

می باشد. کودکی که والدین او طلاق گرفته اند در این حالت ممکن است اواز بعضی توقعات خاص در مدرسه برکنارگردد و این در حالتی است که چنین توقعات ، حس در هم شکستگی کودک را افزایش دهند.

با این حال اگر کودک کار و تکلیف مدرسه را در استراتژی تصعید و والایش به کار برد ، ممکن است برای تحقیق در مورد منابع پیدایشی دیگر استرس؛ که نیاز به حذف دارد بتواند معقولانه تر باشد. (م چون چنین منابع استرس زا باید از بین برده شود)

بحران های رشدی بلوغی

بحران های دسته چهارم نتیجه سعی و تلاش به منظور رویارویی با موقعیت میان فردی است که بازتاب کشمکش در مورد موضوعی عمیق و جدی می باشد و همچنین درگذشته به صورت توافقی حل نشده است و اینکه سعی و تلاش برای کسب بلوغ هیجانی را نمودار می سازد ( م: نشانگر سعی و تلاش برای کسب بلوغ هیجانی است) موضوعات و موارد موضعی (اصلی) برای این دسته از بحران ها شامل وابستگی، تضادهای (تعارض) معیاری هویت جنسی، ظرفیت برای خصوصیت هیجانی، واکنش به اختیار و توانایی و دستیابی به خویشتنداری معقول و منطقی می باشد همه ی این موارد ممکن است در کودکان هنگام مدرسه وجود داشته باشد اما در دوره ی نوجوانی پدیدارتر است . چنین بحران هایی از دیگر موارد متفاوت است که آنها معمولاً به عنوان حادثه ی ضمنی دیگری با الگوی روند مسائل مشکلات رابطه ای اتفاق می افتد که دارای پویش مشابه است. پیشرفت و اکتساب بلوغ جنسی در دبیرستان و در افراد جوان باعث تسریع تعدادی از این نوع بحران ها می گردد . کشمکش و نزاع با والدین و معلم ها اغلب بحران های این دسته افزایش می یابد. مورد خاص از این قبیل بحران عبارت از اکتشاف و پی بردن گرایش به همجنس گرایی در دوره ی نوجوانی است.

مشاور دوباره می تواند در این نوع از بحران از طریق تسهیل در کشف و پی بردن به افکار و احساسات به درمان جو کمک نماید در این نمونه امید است که موضوعات و موارد زیربنایی (اصولی ) بحران شناسایی شود. این استراتژی مخصوصاً برای مشاوران پویاگرا بسیار جذاب خواهد بود.

 درمان جو چه افکار و احساساتی در مورد دیگران وخود دارد؟

چه تعارض های اصولی تجربه شده است و منشاء انها چیست؟

 چه موضوعات و کشمکش هایی حل نشدنی می باشند؟

آیا این موضوعات و موارد مرتبط به ایمان (اعتماد)، مقبولیت و کنترل پرخاشگری ، طرز تلقی و نگرش در مورد یادگیری، جدایی، پذیرش محدودیت از دیگران و غیره است؟

 بعد از آن مشاور به منظور پشتیبانی و حمایت از فرد بحران زده کار میکند تا روابط را دوباره تعریف نماید و مهارت های میان فردی انطباقی ایجاد کند. مشاور به آنها کمک می کند تا بیاموزند استراتژی های طرفدار اجتماعی بودن بسیار موثر است چون اکثر بحرانها  با شیوه های جدید مراوده با دیگران خصوصاً در محیط اجتماعی دانش آموزی سرو کار دارد . استراتژی ها برای دوستیابی ممکن است به طور مستقیم آموزش داده شود اما فراهم آوری مدل هایی برای مشاهده (مشاهده عینی مدلها و سبک دوستیابی) همچنین مفید و سودمند است.

بحران عامل بازتاب آسیب شناسی روانی

بالدوین در سال 1978، پنجمین دسته را تعریف نمود: این دسته بحران های هیجانی هستند که در آن آسیب شناسی روانی موجود قبلی در تسریع بحران بسیار موثراست و یا در آن آسیب شناسی روانی به طور عمده مخرب است (زیان می رساند) وتحلیل و دقت انطباقی را پیچیده و بغرنج می نماید. مشکلات کودکی که در مدرسه دچار توهم است و یا نوجوان به شدت افسرده ممکن است به طور مناسب به نسبت ها و شباهت های بحران دست یابد. اختلالات خود و خوراک ممکن است برای معلم جلب توجه کند. این نوع از بحران ها اگر چه در مدرسه مشاهده می شوند ولی به ندرت از نوع بحرانی هستند که پزشکان و کارورزانی برای آن آموزش ببینند و بنابراین چنین بحران هایی نتیجه رجوع به منابع ظاهری (محیطی) جامعه است. پرسنل مدرسه در پیشگیری از بدتر شدن تعادل و تنظیم کودکان از طریق اجبار انها به انجام کارهای علمی تا حد امکان نقش مهمی دارند. به علاوه ، پرسنل خدماتی ویژه ممکن است به معلمان و مدیران کمک کند تا اینکه آن ها به مشکلات کودک پی ببرند و این مشکلات در مدرسه قابل حل نمی باشد و چنین مسائلی می تواند به شیوه ای منطقی در کلاس مدیریت شود. به طور کلی در رابطه با کودکانی که دچار این نوع از بحران هستند بهتر است به مشکل زیر بنایی و ریشه ای واکنش داده شود. درمان جدی، کاری است که باید توسط افراد حرفه ای صورت پذیرد. آنچه که می تواند انجام شود عبارت از پشتیبانی ( حمایت) از سعی و تلاش کودک به منظور واکنش به وضعیت پر دغدغه و پریشانی درحد امکان به صورت انطباقی است. آنچه کودک در مدرسه انجام می دهد بسیار مناسب و سود بخش است در نتیجه می تواند مورد قدردانی و تشویق واقع شود. در همین موقع مشاور می تواند به دنبال تحقیق در مورد شیوه های کاهش استرس باشد مخصوصاً از طریق رفع هرگونه محرک تنش زا که ممکن است بچه را مجبور نماید تا کاری فراتر ازحد توان خود انجام بدهد. به علاوه مشاور باید شیوه هایی را برای حمایت از دیگر کارکنان مدرسه و حتی والدین جستجو نماید که ممکن است دچار آسیب رویارویی با کودک اسیب دیده روانی شده باشند.تکنیک ها ومهارت های مشاوره در این زمینه با ارزش هستند.

فوریت های مربوط به روان پزشکی

ششمین دسته شامل وضعیت های بحرانی است که در آن عملکرد کلی به طور جدی زیان می رسد و فرد به طور بی مهارت و یا ناتوان تسلیم فرضیات مسئولیت شخص می گردد. مثال ها شامل کودکان خودکشی گرای بحرانی، مسمومیت الکلی (مستی حاصل از الکل) داروها و مواد مخدر با دوز بالا واکنش به دارو ها و قرص های توهم زا، روان پریشی حاد و عصبانیت غیر قابل کنترل می شود. اینها همه بحران هایی است که اغلب برای خود فرد و دیگران خطرناک است .

تلاش های مشاور در این نوع از بحران در راستای ارزیابی خطر حاصل از سعی و تلاش برای یادگیری شرایط فیزیکی و یا موارد مربوط به روان پزشکی دانش آموزان است. واقعیت ها برای توضیح و روشن سازی وضعیت به منظور اقدامی سریع و مناسب باید جمع آوری گردد. اکثر اطلاعات ممکن است لازم باشد که ازاشخاصی غیر از بچه ها جمع اوری شود اولین اصل در بحران های مربوط به روانشناسی عبارت از مداخله ی سریع به منظور کاهش خطر است متخصصان مدرسه باید خواهان تجهیز به همه ی منابع مربوط به روان پزشکی و طبی مورد نیاز و ضروری باشند بدین گونه باید با قانون ایالت (کشور) و عوامل جامعه ی محلی آشنایی داشته باشند قبل از نیاز به این قبیل اطلاعات مددکاران مدرسه باید با منابع جامعه آشنا شوند. آنها باید در مورد جزئیات خدمات ارائه شده اطلاع یابند و همچنین درباره ی عوامل موجود آگاهی داشته باشند و اینکه باید پرسنل کلیدی را برای تماس بشناسند . یادگیری دانش آموزان تازه کار و مبتدی برای مراجعه به کارشناسان زمان زیادی را می طلبد چون به پیگیری موارد ارجاعی و سختی و دشواری در ارزیابی مهارت نیازمند است مددکاران مدرسه باید به منظور ایجادنظم موارد روتین درمانی خود را از طریق بازدیدکنندگان و همکاران خود بازبینی نمایند. مشاور نه تنها به آگاهی و مهارت نیاز دارد بلکه باید از نظر عینیت و واقع بینی هم مورد آزمایش قرار گیرد.

ترجمه  از مقاله

Conceptualizations and General Principles of Crisis Counseling, Intervention, and Prevention

Jonathan Sandoval -University of California, Davis



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

مشاوره بحران(متن انگلیسی با ترجمه)

پیشنه ای از تئوری مداخله بحران

اولین کار در زمینه مداخله بحران ، معمولا به لیندمان در سال 1944 و همچنین به بررسی ها مطالعات بعدی او از جمله آتش سوزی کلوپ شبانه بیشه ی (درختسان) نارگیل نسبت داده شده است. چنین حادثه ناگواری در بستون درسال 1930 اتفاق افتاد، عامل خسارت سنگین بشری بود برای اولین بار، دانشمندی اجتماعی مشاهدات و بررسی های منظم (اصولی) بر روی قربانیان و خانواده هایشان در پی بلا و حادثه ی طبیعی انجام داد و از جمله ی آنان می توان فروید را نام برد که بر روی تاثیرات آسیب زای جنگ بررسی نموده است. مطالعه ی بیشه ی نارگیل به اضافه ی تلاش های لیندمان در راستای گشایش آژانس سلامت روان در والسلی و ما ساچوست توانست بنیاد و ریشه ای برای عقاید خود در مورد بحران و اقدام (نفوذ) بحران را تشکیل دهد که مرتبط با مشاهدات و بررسیها بر روی تحولات اجتماعی و پاسخ و عکس العمل به وقایع آسیب زا می باشد.

اریکسون در سال 1962، گام جدی بعدی را در حیطه ی تئوری مداخله بحران از طریق انتشار کتاب (دوران کودکی و اجتماع) برداشت. تئوری اریکسون حول محور عقیده و فکر در مورد توصیف بحران خاص در هر مرحله ی رشدی از زندگی فردی سیر میکند. نقش مهم او عبارت از نظریه ی بحران بود که به عنوان پدیده ای رشدی و طبیعی تلقی می گردیدواینکه چنین مداخله و اقدامی منجربه حل و تجزیه ی متعادل در هنگام وقوع بحران می گردد و در نتیجه از مسائل و مشکلات بعدی در دوران بلوغ و رشد هیجانی جلوگیری به عمل می آورد. سومین پیشگام عبارت از جرالدکاپلان بود که قاعده سازی و تدوین او در مورد پیشگیری مقدماتی از اختلالات هیجانی و مشاوره ی سلامت روان به سمت فکر و نظریه ای سوق یافت و تبدیل به رشته ی کاملاً جدیدی از جمله روان پزشکی پیشگیر گردید.

اطلاعات و داده های کاپلان حاصل از کار اولیه ی او باداوطلبان هیئت صلح و همچنین از طریق بررسی واکنش والدین به تولد پیش رس و قبل از موقع و خانواده های همراه با درد و رنج بیماری سل بود. برداشت او از عقاید و نظریه های سلامت عموم و کاربرد آنها در فضای سلامت روان توانست تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد و منجربه ایجاد مراکز اقدام و مداخله ی بحران در سراسر کشور شود. کار کاپلان در زمانی نمودپیدا کرد که فشار زیادی بر بخش دولت فدرال برای اجتماع آژانس های سلامت روان و همچنین هنگام آشوب و ناآرامی گسترده ی اجتماعی در کشور بود. در سال 1960 کاربردهای غیر قانونی جدید وبی مانندی از داروهای روانگردان در دوران نوجوانی (بلوغ) و جوانی شروع شد. مخصوصاً سوء استعمال دارویی منجربه ایجاد اجتماع آژانس های مشاوره ی بحران گردید و مشکلات زیادی را در جوانان به دنبال داشت مخصوصاً اگر از داروهای روانگردان با دوز بالا مصرف شود. در طول این دوران، کاربرد خطوط تلفن به طور گسترده می باشد و باعث رشد و افزایش در سرویس های پیشگیری از خودکشی شدند.اواخر دهه1970 و واوایل 1980 رغبت و تمایل فراوان و گسترده ای به سوی روان درمانی جزئی و مختصر شروع به پیدایش کرد. چنین تمایلی به عنوان نتیجه ی کاهش سلامت روان و تکنیک های جدید و همچنین روش کار برای مقابله سریع با مشکلات وسایل در سلامت روان می باشد. روند اخیر دیگر عبارت از گرایش به سمت استرس و تاثیر بر سلامت روانی و فیزیکی (جسمی) بوده است. تئوری پردازان از قبیل هانس سلای و ادولف مایر به چگونگی تنوع وقایع محیطی متمرکز شدند که ممکن است تاثیرات گسترده تری نسبت به باورها و عقاید قبلی داشته باشد. وقایع فیزیکی و مادی ممکن است عواقب هیجانی و یا بالعکس داشته باشد. واقع و حوادث طبیعی و معمول زندگی از قبیل فارغ التحصیلی ، تولد نوزاد، ازدواج و به غیر از اشاره و ذکر وقایع ناخوشایند از قبیل شکست شغلی، مرگ اعضای خانواده و یا طلاق ممکن است ایجاد و افزایش علائم و بیماری را از پیش خبر دهد. به علاوه ، وقایع پر دغدغه و استرس جمع پذیر (تجمعی) هستند و یا شاید در عملکردشان به طور افزاینده باشند و در حوادث و رویدادهای بیشتر که فرد باید ازعهده ی آن برآید در نتیجه بیشتر احتمال دارد که واکنش به بیماری گسترش خواهد یافت.

در طول دهه1980 و 1990 کانون توجه به سمت اشکال (انواع) افراطی تر و حداکثر ی مداخله بحران سوق پیدا کرد. در بازبینی های بعدی در مورد مقررات و نظامنامه ی آماری و تشخیص انجمن روانپزشکی آمریکا مفهوم اختلال استرس پس ضربه ای (pTSD) تخصیص یافت و در جوانان و کودکان شناخته شد.

تعاریف در مورد PTSD توجه بیشتری را به سمت این پدیده و مطالعات بیشتری را در مورد تکنیک های درمانی برای بهبود یافتن آن معطوف نموده است. همچنین در دهه ی اخیر ، اقدامات تروریستی و ایجاد رعب و وحشت و خشونت در مدارس به طور گسترده ای به اطلاع عموم رسیده است و در رسانه های ملی مورد بحث قرار گرفته است.شاید بارزترین و مهم ترین نمونه از این اقدامات حمله ی وحشیانه و جنایت آمیز در دبیرستان کلومبین در کلورادو باشد. چنین رویدادهایی منجربه قانون گذاری در راستای ممنوع ساختن حمل اسحله و همچنین اعمال توجه و نظارت بیشتر بر ویافتن راههای پیشگیری خشونت در جوانان گردید. اگر چه تئوری بحران پیشینه ای نسبتاً کوتاه و مختصر دارد. اما یافته های پژوهشی کافی و مطالعات و مشاهدات بالینی برای روانشناسان و دیگر کارگذاران سلامت روانی در مدارس بدست امده است که بتوانند عقاید و تکنیک هایی رادر فضای مدرسه به کار گیرند و همچنین تیم های واکنش به بحران در تعداد زیادی از مدارس گردید..

مشخصات و تمایزات

اصطلاح بحران به طور جامع و کلی به کار می رود و به منظور هر دو مورد رویداد و واکنش (انفعال) می باشد. ایجاد تمایز بسیار مفید است .کلین و لیندمان در سال 1961 تعریف زیر را ازبحران ارائه دادند که عبارت است از : وضعیت خطر بار هیجانی به هر تحول ناگهانی در زمینه ی عنف اجتماعی و به عبارتی جایگاه اجتماعی که فرد در آن حضور دارد و انتظارات فرد از خودش و روابط اش با دیگران که دستخوش تغییر گشته است. دسته های اصلی خطر شامل 1- فقدان و یا ترس ازفقدان یک رابطه ی مهم2- حضور یک یا چند فرد جدید در حیطه اجتماعی 3- تحول وضعیت اجتماعی و روابط وظیفه ای به عنوان نتیجه ی این قبیل عوامل که عبارت است از الف) بلوغ (آستانه ای نوجوانی ) ب) دستیابی به جایگاه جدید اجتماعی (مثلاً ازدواج ) و یا د) تحرک اجتماعی افقی و عمودی (مثلا ترفیع شغلی ) کلین و لیندمان اصطلاح خطر را به منظور اثبات این موضوع مطرح می کنند که تعداد زیادی از افراد قادر به تحمل کردن و گذراندن این قبیل تحولات همراه با دشواری کمتر و یا حداقل میزان استرس می باشد. به هر حال دیگران در مقابل و هنگام مشاهده ی خطر خود را صدمه دیده و بی تحرک می پندارند. ( م: در صورت دیدن خطر خود را بی تحرک و صدمه دیده می یابند.) حوادث و رویدادهای طبیعی و اقدامات تروریستی از جمله مواردی هستند که تعریف خطر را در خود گنجانده اند. کلین و لیندمان در سال 1961 اصطلاح بحران را به معنی اختلال و آشفتگی طولانی اختصاص داده اند که ممکن است در فرد و یا حوزه و قلمروی اجتماعی اتفاق بیفتد که این رویداد نتیجه ی خطری هیجانی می باشد. خطرهای هیجانی در کودکان در سنین مدرسه مشاهده می شود که شامل فقدان روابط عمده و مهم می گردد و این موارد به دنبال مرگ والدین و یا طلاق و ازدواج مجدد آنها و مرگ برادر یا خواهر و از دست دادن والدین به علت بیماری به وجود می آید. (ظهور می یابد) و همچنین عوامل دیگری هم از جمله چالش های دوران بلوغ از قبیل دوره ی آغاز بلوغ، تحولاتی از قبیل انتقال به مدرسه ی جدید و یا برنامه های تحصیلی جدید هم شامل عوامل مذکور می باشند. عدم ترفیع نوعی خطر است اما ترفیع به در جه بالا و جدایی از معلم مورد دلخواه و آشنا هم همچون خطر عدم ترفیع عمل می کند چون باید سازگاری با تغییرات حاصل از معلم جدید و ناآشنا صورت گیرد. حوادث و رویدادها نوعاً آشفتگی و درهم ریختگی های مشابهی را به بار می آورند که از جمله ی از دست دادن زندگی و یا موقعیتهای از قبیل بی خانمان شدن را به دنبال می آورد . بعضی از کودکان چنین خطرهایی را بدون تاثیر بیماری یا اثر کمتری از آن را متحمل می شوند. دیگر صاحب نظران ، واکنش های بحران را گسترش خواهند داد و توجه بیشتری را به روان شناسان و دیگر پرسنل مدرسه معطوف می کنند کاپلن در سال 1964 نظریه ی کلی در مورد بحران هیجانی را ارائه داد که عبارت است از : عدم تعادل روانشناختی در شخص که با شرایط پر خطر مواجه گشته است و برای او مشکلات مهم و عمده را به بار می آورد. کاپلان بحران را به عنوان دوره ای از نظر می گذراند که فرد به صورت موقت دچار عدم تعادل می باشد. این وضعیت عدم تعادل فرصتی را برای رشد روانشناختی فراهم می آورد و همچنین خطر بدتر شدن روانی را هم ممکن است به بار آورد. اگر چه خطرات زیادی وجود دارد که ممکن است در آینده ، بهزیستی روانی فردی را تهدید نماید که محتمل بحران است اما همچنین فرصتی برای فرد بوجود می آورد که بتواند تغییرو تحولاتی را ایجاد نماید. آن کلمه ی مبتذل ، قدیمی اما سنتی است که اشاره دارد به اینکه شخصیت و سیرت چینی ها برای بحران شامل علامت مخصوص و مرتبط به مفهوم خطر و همچنین مفهوم فرصت و مجال می باشد. هدف اصلی در یاری رسانی به فردی که دچار بحران است عبارت از به پیداکردن و کاربرد روشی است که این موقعیت را به منظور تقویت رشد شخصی به کار برد و یا حداقل برای بازگردانی فرد به سطح عملکردی اولیه (قبلی) باشد. هدف ، شناخت کامل ابعاد اصلی شخصیت فرد نیست بلکه بازگردانی او به حل مسئله ی ابتکاری می باشد. البته حل موفقیت آمیز بحران در یک فرد؛ مهارت های پیوسته و مرتبط با آن را به دست می آورد که منجربه عملکرد بهبود یافته ای در موقعیت های جدید خواهد شد اما فقط نتیجه احتمالی و مطلوب وجود دارد که تنها هدف پردازش (فرآیند) نیست. چون عدم موفقیت در برآمدن از پی اوج بحران وجود دارد پس ترفیع و پیشرفت ، هدف کلی و جامع از مداخله ی بحران است که برای ملاحظه ی جزئیات پیوست طبیعی آن مفیدمی باشد.

موس و بیلینگ در سال 1984، طبقه بندی از مهارت های مرتبط را شناسایی کردند که در سه حوزه و قلمرو دسته بندی شده بودند و هر یک با سه مهارت همراه بود . پیوست ارزیابی محور، اولین مورد است . سه مهارت در این حوزه می تواند فرد را قادر به یافتن معنی نماید و در نتیجه بحران را در می یابد که به منظور درک معنی آن به صورت  سودبخش و پربار می باشد. و آنها از جمله موارد زیر هستند .

الف) تجزیه و آنالیز منطقی و تدارک و آماده سازی روانی،

ب)باز تعریف شناختی

ج) احتراز و کناره گیری شناختی و یا انکار و عدم پذیرش .

بنابراین کودک در اولین آگاهی و مشاهده ی وقایع خطر بار ممکن است آن را به طور معقولانه و منطقی به حساب آورد و گام به گام به بررسی آن از طریق منطق بپردازد و همچنین بتواند وقایع احتمالی در آینده را پیش بینی نماید.

و امکان دارد که خطر را به شیوه های مختلف و متفاوتی تنظیم کند ( و یا چهارچوب بندی نماید) و یا اینکه همه یا بخشی از آن را از نظر روحی و روانی بین شان فاصله ایجاد کند تادر او آمادگی ایجاد شوددومین قلمرو ، مقابله با مشکل (مسئله محور) است.

سه مهارت موجود در این قلمرو، فرد را قادر به رویارویی با واقعیتی که بر اثر بحران به وجود آمده است می نماید.و این سه مهارت عبارتند از:

الف) جستجوی اطلاعات و پشتیبانی از آنها

ب) انجام اعمال حل مسئله ای

ج) شناسایی پاداش های متناوب.

آخرین مهارت شامل تغییر اقدامات و روابط می گردد بنابر این آنها ممکن است جایگزین منابع و منشا فقدان رضایت به دلیل واقعه خطرناک شود. سومین قلمرو ، دامنه هیجان محور است . در اینجا این سه مهارت ، کودک را قادر به مدیریت احساسات بوجود آمده بر اثر بحران می سازد و همچنین آنها را در حفظ تعادل موثر و انفعالی توانا می کند . آن سه مهارت از جمله ی موارد زیر هستند:

الف) تعدیل (تنظیم) انفعالی

ب) تخلیه ی هیجانی

ج) پذیرش و مقبولیت کناره گیری

این مهارت ها امکان حفظ کنترل هیجانات و یا هدایت و تخلیه ی آن ها به شیوه ای آرام و تسکین دهنده را به افرادی می دهد . تعداد زیادی از موقعیت های قابل کنترل نیستند با این حال ، پذیرش و مقبولیت کناره گیری ممکن است منجربه کناره گیری وپس کشیدن (صرف نظر) به شیوه ای محافظتی و دفاعی از خود شود. همانطور که اخیراً در این فصل مشاهده گردید، در این کتاب، اکثر اقدامات و مداخله ی بحران در راستای تحریک یک یا چند مورد از این مهارت های پیوسته اش صورت می گیرد و یا حتی به آنها در مورد وابستگی آن به فرد و نوع خطری آموزش می دهد که آنها سعی در گذراندن و طی کردن آن دارند. طیف وسیعی از توجهات تمرکز به سمت مفهوم جهندگی و یا عوامل موقعیت و شخصی است که بعضی کودکان را قادر به غلبه بر موقعیتهای سخت و دشوار و یا وقایع می باشد. کودکانی که می توانند شرایط و موقعیتهای خطرناک را بدون واکنش بحرانی طی کنند در این حالت ممکن است به داشتن صلاحیت و توانش اجتماعی خوب  مهارت حل مسئله ی خوب و خود مختاری و خود پیروی و همچنین حس و اراده ی قوی در مورد هدف و آینده مشهور شوند.

آنها همچنین عضو خانواده ای حمایت کننده و در محیط (فضای) مدرسه ای همراه با امید ها و انتظارات بالا هستند و اینکه در چنین فضای مدرسه ای هم تشویق به مشارکت در اقدامات و فعالیتهای مفید و پر معنی صورت می گیرد. بعضی از کودکان در حوادث و وقایع خطرناک بسیار آسیب پذیر خواهند بود. ولی دیگران این طور نخواهند بود.

متن انگلیسی مشاوره بحران



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ضرورت و اهمیت راهنمایی و مشاوره

آشنایی با مفاهیم راهنمایی و مشاوره

1- راهنمایی:

 معنی لغوی آن هدایت، ارشاد و اداره کردن است، مفهوم گسترده ای دارد که پند و اندرز، مطالعه کتاب یا مقاله وگوش دادن به یک سخنرانی و... را شامل می شود.

راهنمایی جریان یاری دهنده ای است که فرد را در شناخت خود و محیط پیرامون یاری می دهد.(شرتز واستون)

راهنمایی فرد را قادر می سازد تا توانائیها، رغبت ها ، و محدودیتهایش را بشناسد و از طریق گسترش امکانات، با توجه به اهدافش زندگی سالم و سازنده ای را سپری می کند.

به طور کلی می توان گفت راهنمایی جریان بررسی همه جانبة فرد با استفاده از ابزار و فنون گوناگون است که نهایتاً فرد را یاری میدهد تا توانائیها و محدودیتهایش را بشناسد و بر اساس چنین شناختی تصمیمات مناسب و منطقی برای تأمین نیازهای فردی و اجتماعی اتخاذ کند و به کمال و خود-رهبری برسد.

انواع راهنمایی:

تحصیلی

شغلی

خانوادگی

بهداشتی

تعریف مشاوره

مشاوره از نظر لغوی به معنی همکاری کردن ورأی و نظر دیگری را در انجام کاری خواستن است.

مشاوره جریان یاری دهنده ای است که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد.یکی از این دو نفر یعنی مراجع معمولا با مشکل روانی و عاطفی مواجه است، و دیگری یعنی مشاور که در حل مشکلات روانی مهارت دارد.

مشاوره رابطه ای تخصصی، حضوری بین مشاور و مراجع است که درآن به مراجع برای رشد و سازگاری بیشتر با خود و محیط کمک می شود.

نقش مشاوران مدارس در یاری رساندن به دانش آموزان

1- مشاوران باید برنامه هایی طرح نمایند که منجر به پرورش مهارت های فردی- اجتماعی، آموزشی و شغلی دانش آموزان شود.

2- لازم است مشاوران بخشی از وقت خود را به فعالیتهای گروهی ( مسائل اجتماعی و روابط بین فردی) دانش آموزان اختصاص دهند.

3- آنها باید به ارائه خدمات مشاوره و گروهی بپردازند.

4- مشاوران بایستی با والدین، معلمان و مربیان و مددکاران اجتماعی همکاری نزدیکی داشته باشند.

5- برای بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت هر برنامه و رفع کاستی های آن به ارزیابی نیاز است.(تعداد جلسات مشاوره با دانش آموزان، تعداد جلسات با اولیای دانش آموزان، تعداد جلسات مشاوره گروهی،و...)

یادآوری

-همیار مشاور می تواند در مواقعی که فرد همتا نمی خواهد بطور حضوری به مشاور مراجعه نماید، مشکل او را بدون ذکر نام با مشاور در میان نهاده و از طریق پاسخ لازم و راه های کمک را به وی انتقال دهد.

-در مواقعی که خطری جدی فرد همتا را تهدید می کند، همیار مشاور بایستی به او بگوید، من به عنوان یک انسان نمی توانم این موضوع را با مشاور در میان نگذارم، بنابراین موضوع را به او اطلاع می دهم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۱:۳۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)